درمان های روانشناختی برای استرس، اضطراب و افسردگی

پزشک عمومی می‌تواند شما را برای درمان صحبتی معرفی کند، یا می‌توانید مستقیماً خود را به خدمات روان‌درمانی NHS بدون ارجاع از پزشک عمومی ارجاع دهید. اگر چندین داروی ضدافسردگی مختلف را امتحان کرده‌اید و هیچ بهبودی حاصل نشد، پزشک ممکن است علاوه بر درمان فعلی، دارویی به نام لیتیوم را به شما پیشنهاد دهد. داروهای ضد افسردگی داروهایی هستند که علائم افسردگی را درمان می کنند. اگر افسردگی متوسط ​​تا شدید دارید، درمان های زیر ممکن است توصیه شود.

شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد ممکن است به افسردگی خفیف تا متوسط ​​کمک کند، اما پزشکان آن را توصیه نمی‌کنند. آنها با افزایش سطح مواد شیمیایی سروتونین و نورآدرنالین در مغز شما کار می کنند. هنگامی که شروع به مصرف داروهای ضد افسردگی می کنید، باید هر هفته یا 2 بار به مدت حداقل 4 هفته به پزشک عمومی یا پرستار متخصص مراجعه کنید تا میزان عملکرد آنها را ارزیابی کنید. شما ممکن است به یک داروی ضد افسردگی پاسخ دهید، اما به دیگری پاسخ ندهد، و ممکن است لازم باشد قبل از یافتن درمانی که برای شما مفید است، 2 یا بیشتر را امتحان کنید. CBT در NHS برای افراد مبتلا به افسردگی یا هر مشکل سلامت روان دیگری که نشان داده شده است کمک می کند در دسترس است.

آنها به افزایش سطح یک ماده شیمیایی طبیعی در مغز به نام سروتونین کمک می کنند که تصور می شود یک ماده شیمیایی "خوش خلقی" است.
جهت کسب اطلاعات بیشتر از سایت چمان بازدید نمایید
داروهای ضد افسردگی اعتیادآور نیستند، اما در صورت قطع ناگهانی مصرف آنها یا فراموش کردن یک نوبت، ممکن است برخی علائم ترک را تجربه کنید. اگر در گذشته دوره‌های افسردگی داشته‌اید، ممکن است لازم باشد تا ۵ سال یا بیشتر به مصرف داروهای ضد افسردگی ادامه دهید. شواهدی وجود دارد که نشان می دهد IPT می تواند به اندازه داروهای ضد افسردگی یا CBT موثر باشد، اما تحقیقات بیشتری لازم است. اگر CBT توصیه می شود، معمولاً یک جلسه در هفته یا هر 2 هفته یک بار با یک درمانگر خواهید داشت.

انواع مختلف داروهای ضد افسردگی به خوبی یکدیگر عمل می کنند. درمان افسردگی معمولاً شامل ترکیبی از خودیاری، گفتار درمانی و دارو است. NICE اطلاعات بیشتری در مورد انواع مختلف تحریک مغز، از جمله مزایا و خطرات دارد.

انواع مختلفی از گفتار درمانی برای افسردگی وجود دارد، از جمله درمان شناختی رفتاری و مشاوره.
لطفاً جهت دسترسی به لیست برترین مشاوره روانشناسی خانواده کلیک کنید
داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای گروهی از داروهای ضد افسردگی هستند که برای درمان افسردگی متوسط ​​تا شدید استفاده می شوند. اکثر افراد مبتلا به افسردگی متوسط ​​یا شدید از داروهای ضد افسردگی سود می برند، اما همه این کار را نمی کنند. این تیم‌ها اغلب درمان‌های تخصصی فشرده و همچنین داروهای تجویز شده را ارائه می‌کنند.

ویدئو: درمان های روانشناختی برای استرس، اضطراب و افسردگی

اگر افسردگی شدید دارید، ممکن است به یک تیم سلامت روان متشکل از روانشناسان، روانپزشکان، پرستاران متخصص و کاردرمانگران ارجاع داده شوید. اگر افسردگی خفیف دارید، درمان های زیر ممکن است توصیه شود. از جریان های الکترومغناطیسی می توان برای تحریک نواحی خاصی از مغز برای بهبود علائم افسردگی استفاده کرد. گاهی اوقات از تحریک مغز برای درمان افسردگی شدید استفاده می شود که به درمان های دیگر پاسخ نداده است. ویدیوی متحرک توضیح دهنده خود ارجاع به خدمات روان درمانی برای استرس، اضطراب یا افسردگی. این بدان معنی است که اگر ترجیح می دهید با یک پزشک عمومی صحبت نکنید، می توانید مستقیماً به خدمات روان درمانی مراجعه کنید.

سایر داروهای ضد افسردگی

می توانید کتاب های خودیاری یا رفتار درمانی شناختی آنلاین را امتحان کنید. به نظر می رسد احتمال بروز آنها با پاروکستین و ونلافاکسین بیشتر باشد. فلوکستین تنها SSRI است که می تواند برای افراد زیر 18 سال تجویز شود و حتی در آن زمان فقط زمانی که پزشک متخصص اجازه داده است، تجویز شود. نمونه هایی از داروهای ضد افسردگی SSRI که معمولاً مورد استفاده قرار می گیرند پاروکستین، فلوکستین و سیتالوپرام هستند. در روان درمانی روان پویشی، یک درمانگر روانکاوی شما را تشویق می کند که هر آنچه در ذهنتان می گذرد را بگویید.

اگر پزشک عمومی شما را مبتلا به افسردگی خفیف تشخیص دهد، ممکن است به شما پیشنهاد کند که مدت کوتاهی منتظر بمانید تا ببینید آیا به خودی خود بهتر می شود یا خیر. در این صورت، پس از 2 هفته مجدداً توسط پزشک عمومی ویزیت خواهید شد تا پیشرفت شما را زیر نظر بگیرد. اگر سطح لیتیوم در خون شما خیلی زیاد شود، می تواند سمی شود. بنابراین باید هر 3 ماه یکبار آزمایش خون انجام دهید تا سطح لیتیوم خود را در زمانی که دارو مصرف می کنید بررسی کنید. مصرف خار مریم با سایر داروها مانند داروهای ضد تشنج، ضد انعقاد، داروهای ضد افسردگی و قرص های ضد بارداری نیز می تواند مشکلات جدی ایجاد کند.

CBT آنلاین نوعی از CBT است که از طریق رایانه ارائه می شود، نه چهره به چهره با یک درمانگر. دوره درمان معمولا بین 5 تا 20 جلسه طول می کشد و هر جلسه 30 تا 60 دقیقه طول می کشد.

پزشک عمومی ممکن است به شما توصیه کند که یک دوره از داروهای ضد افسردگی به همراه گفتار درمانی مصرف کنید، به خصوص اگر افسردگی شما کاملاً شدید باشد. شواهدی وجود دارد که نشان می دهد ورزش می تواند به افسردگی کمک کند و یکی از درمان های اصلی افسردگی خفیف است. انواع مختلفی از تحریک مغز وجود دارد که می تواند برای درمان افسردگی استفاده شود.

در بیشتر موارد، این علائم بسیار خفیف هستند و بیش از 1 یا 2 هفته طول نمی کشند، اما گاهی اوقات می توانند بسیار شدید باشند. داروهای ضدافسردگی مانند داروهای غیرقانونی و سیگار اعتیادآور نیستند، اما ممکن است با قطع مصرف آنها علائم ترک داشته باشید. مطالعات نشان داده اند که SNRI می تواند موثرتر از SSRI باشد، اما آنها به طور معمول تجویز نمی شوند زیرا می توانند منجر به افزایش فشار خون شوند. داروهای ضد افسردگی جدید، مانند ونلافاکسین، دولوکستین و میرتازاپین، به روشی کمی متفاوت از SSRI ها و TCA ها عمل می کنند. SSRIها به خوبی داروهای ضد افسردگی قدیمی عمل می کنند و عوارض جانبی کمتری دارند، اگرچه می توانند باعث تهوع، سردرد، خشکی دهان و مشکلات جنسی شوند.

افسردگی متوسط ​​تا شدید

علائم ترک خیلی زود پس از قطع قرص رخ می دهد، بنابراین به راحتی می توان از علائم عود افسردگی که بعد از چند هفته رخ می دهد، تشخیص داد. ونلافاکسین و دولوکستین به عنوان مهارکننده های بازجذب سروتونین- نورآدرنالین شناخته می شوند. مانند TCA ها، سطح سروتونین و نورآدرنالین را در مغز شما تغییر می دهند. اگر پزشک عمومی فکر کند که از مصرف یک داروی ضد افسردگی سود می‌برید، معمولاً یک نوع مدرن به نام مهارکننده انتخابی بازجذب سروتونین برای شما تجویز می‌شود.

ترکیبی از یک داروی ضد افسردگی و CBT معمولاً بهتر از داشتن تنها یکی از این درمان ها عمل می کند. آنها معمولاً برای افسردگی متوسط ​​یا شدید باید توسط پزشک تجویز شوند. ذهن آگاهی توسط NICE به عنوان راهی برای پیشگیری از افسردگی در افرادی که در گذشته 3 دوره یا بیشتر افسردگی داشته اند توصیه می شود. ذهن آگاهی شامل توجه بیشتر به لحظه حال و تمرکز بر افکار، احساسات، احساسات بدنی و دنیای اطراف شما برای بهبود سلامت روانی شماست.

منابع روانشناسی بالینی و سازمان های حرفه ای

رویکردهای اصلاح شده ای که در دسته CBT قرار می گیرند نیز توسعه یافته اند، از جمله رفتار درمانی دیالکتیک و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی. جنگ جهانی دوم به ایجاد تغییرات چشمگیر در روانشناسی بالینی، نه تنها در آمریکا، بلکه در سطح بین المللی کمک کرد. در نیمه دوم دهه 1800، مطالعه علمی روانشناسی در آزمایشگاه های دانشگاه به خوبی تثبیت شد. اگرچه چند صدای پراکنده وجود داشت که خواستار روانشناسی کاربردی بودند، اما حوزه عمومی به این ایده نگاه تحقیرآمیز داشتند و بر علم «خالص» به عنوان تنها عمل قابل احترام اصرار داشتند. زمانی که لایتنر ویتمر (1867-1956)، دانشجوی قبلی وونت و رئیس بخش روانشناسی دانشگاه پنسیلوانیا، لایتنر ویتمر (1867-1956) با پسر جوانی که با املا مشکل داشت موافقت کرد، تغییر کرد.

بنابراین تمرکز اصلی روانشناسی مثبت گرا کاربردی، افزایش تجربه مثبت از زندگی و توانایی شکوفایی با ترویج چیزهایی مانند خوش بینی نسبت به آینده، احساس جریان در زمان حال، و ویژگی های شخصی مانند شجاعت، پشتکار و نوع دوستی است. اکنون شواهد تجربی اولیه ای وجود دارد که نشان می دهد با ترویج سه مولفه شادی سلیگمن - عاطفه مثبت، مشارکت و معنی - درمان مثبت می تواند افسردگی بالینی را کاهش دهد. صدها ابزار ارزیابی مختلف وجود دارد، اگرچه تنها تعداد کمی از آنها هم اعتبار بالایی دارند (یعنی آزمون در واقع آنچه را که ادعا می‌کند اندازه‌گیری می‌کند) و هم پایایی (یعنی سازگاری) دارند. بسیاری از اقدامات ارزیابی روانشناختی برای استفاده توسط افرادی که آموزش های پیشرفته ای در زمینه سلامت روان دارند محدود شده است.

شخص تغییرات عمده در روانکاوی فرویدی که امروزه انجام می شود عبارتند از روانشناسی خود، روانشناسی خود، و نظریه روابط ابژه. میزان قابل توجهی همپوشانی در دانشی که روانشناسان و روانپزشکان به اشتراک می گذارند وجود دارد. با این حال، تفاوت عمده بین دو گروه حرفه ای این است که روانپزشکان برای تجویز دارو باید در دانشکده پزشکی شرکت کنند. مانند سایر پزشکان، روانپزشکان آناتومی انسان، تشخیص دارویی و بیماری ها و نحوه درمان آنها را مطالعه می کنند. آنها همچنین می توانند داروهایی را برای اختلالات روانی تجویز کنند، که روانشناسان نمی توانند مگر اینکه آموزش های اضافی و مجوز برای انجام این کار در ایالت هایی که اجازه می دهند دریافت کنند.

روانشناسی با عصب روانشناسی

سازمان‌ها به عنوان انجمن روان‌شناسی کاربردی آمریکا در سال 1930 گرد هم آمدند، که تا پس از جنگ جهانی دوم که APA دوباره سازماندهی شد، به عنوان انجمن اصلی روان‌شناسان عمل کرد. در سال 1945، APA چیزی را ایجاد کرد که اکنون بخش 12 نامیده می شود، بخش روانشناسی بالینی خود، که همچنان یک سازمان پیشرو در این زمینه است. انجمن ها و انجمن های روانشناسی در سایر کشورهای انگلیسی زبان تقسیمات مشابهی را ایجاد کردند، از جمله در بریتانیا، کانادا، استرالیا و نیوزیلند. در سال‌های اخیر، ننگ در اطراف متخصصان سلامت روان که به دنبال درمان هستند کاهش یافته است. داشتن خودآگاهی و فروتنی برای کمک گرفتن برای حفظ سلامت روانی و ظرفیت کمک به دیگران بسیار مهم است.

منابع روانشناسی بالینی و سازمان های حرفه ای

شما می توانید به عنوان بخشی از یک تیم چند حرفه ای از جمله پزشکان، پرستاران، متخصصان بهداشت متحد و طیف وسیعی از متخصصان روانشناسی دیگر کار کنید. به عنوان یک روانشناس بالینی، شما در کار با یک جمعیت خاص، مانند کودکان و جوانان، بزرگسالان در تمام سنین، افراد دارای ناتوانی یادگیری یا افراد دارای مشکلات عصبی تخصص خواهید داشت. یک سرمقاله در اکتبر 2009 در مجله Nature نشان می دهد که تعداد زیادی از متخصصان روانشناسی بالینی در ایالات متحده شواهد علمی را "کمتر از تجربه بالینی شخصی - یعنی ذهنی" خود می دانند. این مجموعه‌ای از تکنیک‌ها نیست، بلکه تمایل به کمک به مشتری برای کشف معنویت و/یا حالت‌های متعالی آگاهی است.

فمینیسم – درمان فمینیستی جهت گیری است که از نابرابری بین منشأ اکثر نظریه های روانشناختی و اکثریت افرادی که به دنبال مشاوره هستند زن هستند، ناشی می شود. بر علل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و راه حل هایی برای مسائلی که در فرآیند مشاوره با آن مواجه می شوند، تمرکز دارد. علناً مشتری را تشویق می کند تا در جهان به شیوه ای اجتماعی و سیاسی تر مشارکت کند. برای موفقیت به عنوان یک روانشناس، باید سطح عمیقی از همدلی، مهارت های گوش دادن فعال و یک قطب نما اخلاقی قوی داشته باشید. با این حال، روانشناسان معمولاً خستگی شفقت را تجربه می کنند، که می تواند منجر به بی حس شدن احساسات مشتریان شما شود.

مشاهده بالینی - روانشناسان بالینی نیز برای جمع آوری داده ها با مشاهده رفتار آموزش دیده اند. مصاحبه بالینی بخش مهمی از ارزیابی است، حتی زمانی که از ابزارهای رسمی دیگر استفاده می شود، که می تواند از یک قالب ساختاریافته یا بدون ساختار استفاده کند. چنین ارزیابی به حوزه‌های خاصی مانند ظاهر و رفتار کلی، خلق و خو و عواطف، ادراک، درک، جهت‌گیری، بینش، حافظه و محتوای ارتباط می‌پردازد. یکی از نمونه های روانپزشکی مصاحبه رسمی، بررسی وضعیت روانی است که اغلب در روانپزشکی به عنوان ابزار غربالگری برای درمان یا آزمایش های بیشتر استفاده می شود. ابزارهای اندازه گیری تشخیصی – روانشناسان بالینی قادر به تشخیص اختلالات روانشناختی و اختلالات مربوط به آن هستند که در DSM-5 و ICD-10 یافت می شوند.

روانشناسی فراشخصی به کمک به مراجعان برای دستیابی به بالاترین پتانسیل خود می پردازد. روانشناسی بالینی علم، نظریه و دانش بالینی را برای درک و درمان انواع پریشانی روانی ترکیب می کند. طبق دفتر آمار کار ایالات متحده، بالاترین تنظیمات برای روانشناسان از نظر بالاترین میانگین حقوق در دولت، بیمارستان ها و خدمات مراقبت های بهداشتی سرپایی است. روانشناسان شاغل در این مؤسسات به ترتیب در سال 2020 به ترتیب 100360 دلار، 90640 دلار و 85970 دلار درآمد داشتند.

شما همچنین نظارت و پشتیبانی را برای سایر متخصصان و تیم ها ارائه می دهید و خدمات را توسعه می دهید و تحقیقات انجام می دهید. روانشناسی بالینی حوزه متنوعی است و تنش‌های مکرر بر سر میزان محدود شدن عملکرد بالینی به درمان‌های پشتیبانی شده توسط تحقیقات تجربی وجود داشته است. علیرغم شواهدی که نشان می‌دهد همه جهت‌گیری‌های اصلی درمانی در مورد اثربخشی یکسان هستند، بحث‌های زیادی در مورد اثربخشی اشکال مختلف درمان در استفاده در روان‌شناسی بالینی وجود دارد.

درمان موفقیت آمیز او به زودی منجر به افتتاح اولین کلینیک روانشناختی توسط ویتمر در پن در سال 1896 شد که به کمک به کودکان دارای ناتوانی های یادگیری اختصاص داشت. افراد حرفه ای می توانند در بیمارستان ها، کلینیک ها، مراکز بهداشتی، مدارس یا زندان ها کار کنند. در حالی که روانشناسان بالینی بیشتر وقت خود را صرف ارائه درمان انفرادی به مراجع می کنند، بسته به تخصص و محل کارشان وظایف دیگری را نیز انجام می دهند. هدف اصلی روانکاوی این است که ناخودآگاه را آگاه کند – آگاه ساختن مراجع از انگیزه های اولیه خود و دفاع های مختلفی که برای کنترل آن ها استفاده می شود. ابزارهای اساسی فرآیند روانکاوی، استفاده از تداعی آزاد و بررسی انتقال مراجع به درمانگر است که به عنوان تمایل به گرفتن افکار یا احساسات ناخودآگاه در مورد یک شخص مهم (مثلاً والدین) و "انتقال" آنها به دیگری تعریف می شود.

با استفاده از پدیدارشناسی، بین الاذهانی و مقوله های اول شخص، رویکرد انسان گرایانه به دنبال این است که نگاهی اجمالی به کل فرد داشته باشد و نه فقط بخش های پراکنده شخصیت. این جنبه از کل نگری با هدف مشترک دیگری از عملکرد انسان گرایانه در روانشناسی بالینی پیوند می خورد، که به دنبال یکپارچگی کل فرد است که خودشکوفایی نیز نامیده می شود. از سال 1980، هانس ورنر گسمان ایده های روانشناسی انسان گرا را به عنوان رواندرام انسان گرایانه در روان درمانی گروهی ادغام کرد. بر اساس تفکر انسان گرایانه، هر فرد در حال حاضر دارای پتانسیل ها و منابع درونی است که ممکن است به آنها کمک کند تا شخصیت و خودپنداره قوی تری بسازند. ماموریت روانشناس انسان گرا کمک به فرد در به کارگیری این منابع از طریق رابطه درمانی است.

اگزیستانسیال – روان درمانی اگزیستانسیال فرض می کند که مردم تا حد زیادی آزادند که خودمان را انتخاب کنند و چگونه جهان را تفسیر و تعامل کنیم. قصد دارد به مشتری کمک کند تا معنای عمیق تری در زندگی پیدا کند و مسئولیت زندگی را بپذیرد. درمانگر بر توانایی مراجع برای خودآگاهی، انتخاب آزادانه در زمان حال، ایجاد هویت شخصی و روابط اجتماعی، ایجاد معنا و کنار آمدن با اضطراب طبیعی زندگی تاکید می کند. سیستم ها یا خانواده درمانی با زوج ها و خانواده ها کار می کند و بر روابط خانوادگی به عنوان یک عامل مهم در سلامت روانی تأکید دارد. تمرکز اصلی بر پویایی بین فردی است، به ویژه از نظر اینکه چگونه تغییر در یک فرد بر کل سیستم تأثیر می گذارد. اهداف می تواند شامل بهبود ارتباطات، ایجاد نقش های سالم، ایجاد روایت های جایگزین و پرداختن به رفتارهای مشکل ساز باشد.

سایر درمان‌های رایج در آن زمان شامل مطالعه شکل صورت و درمان مسمر برای شرایط روانی با استفاده از آهنربا بود. شاخه بالینی روانشناسی بر مطالعه اختلالات روانی برای رسیدگی به مشکلات پیچیده روانی تمرکز دارد. روانشناسان مشاور عموماً افرادی را با مشکلات روانی پاتولوژیک کمتر یا کمتر جدی درمان می کنند. در سال 2017، حدود 4 درصد از روانشناسان دارای مجوز در ایالات متحده دارای گواهینامه هیئت مدیره بودند. طبق گفته انجمن روانشناسی آمریکا، حدود یک سوم از این افراد گواهینامه روانشناسی بالینی دریافت کردند. صدور گواهینامه هیئت مدیره مستلزم تکمیل برخی الزامات آموزشی، آموزشی و تجربی، از جمله یک آزمون است.

CBT بر این نظریه استوار است که چگونه فکر می کنیم، چه احساسی داریم و چگونه عمل می کنیم به روش های پیچیده ای با هم مرتبط هستند و با هم تعامل دارند.
لطفاً جهت دسترسی به لیست برترین بهترین متخصص اعصاب کلیک کنید
در این دیدگاه، برخی از روش‌های ناکارآمد تفسیر و ارزیابی جهان می‌تواند به پریشانی عاطفی کمک کند یا منجر به مشکلات رفتاری شود. هدف بسیاری از درمان‌های شناختی رفتاری، کشف و شناسایی راه‌های مغرضانه و ناکارآمد ارتباط یا واکنش است و از طریق روش‌شناسی‌های مختلف به مراجع کمک می‌کند تا از این راه‌ها فراتر رود و به افزایش رفاه منجر شود. تکنیک های زیادی مانند حساسیت زدایی سیستماتیک، پرسش سقراطی، و نگه داشتن گزارش مشاهده شناختی استفاده می شود.

معمولاً، کاردرمانگران با افراد دارای معلولیت کار می کنند تا آنها را قادر سازند تا مهارت ها و توانایی های خود را به حداکثر برسانند. متخصصان کاردرمانی متخصصان ماهری هستند که تحصیلات آنها شامل مطالعه رشد و تکامل انسان با تأکید خاص بر اجزای جسمی، عاطفی، روانی، اجتماعی فرهنگی، شناختی و محیطی بیماری و آسیب است. آنها معمولاً در کنار روانشناسان بالینی در محیط هایی مانند سلامت روان بستری و سرپایی، کلینیک های مدیریت درد، کلینیک های اختلالات خوردن و خدمات رشد کودک کار می کنند. OT از گروه های حمایتی، جلسات مشاوره فردی و رویکردهای مبتنی بر فعالیت برای رسیدگی به علائم روانپزشکی و به حداکثر رساندن عملکرد در فعالیت های زندگی استفاده می کند.

کد APA عموماً استانداردی بالاتر از استانداردهای مورد نیاز قانون تعیین می کند زیرا برای هدایت رفتار مسئولانه، حمایت از مشتریان و بهبود افراد، سازمان ها و جامعه طراحی شده است. بسیاری از روانشناسان بالینی یکپارچه یا التقاطی هستند و به جای استفاده از یک مدل خاص، از پایه شواهد مدل های مختلف درمان را به شیوه ای یکپارچه استفاده می کنند. طرفداران این مدل‌ها ادعا می‌کنند که بدون وابستگی به مفهوم پزشکی بیماری، انعطاف‌پذیری تشخیصی و کاربرد بالینی بیشتری را ارائه می‌دهند. با این حال، آنها همچنین اذعان می‌کنند که این مدل‌ها هنوز به اندازه کافی قوی نیستند که کاربرد گسترده‌ای داشته باشند و باید به توسعه خود ادامه دهند. اولین رویکردهای ثبت شده برای ارزیابی و درمان پریشانی روانی ترکیبی از دیدگاه های مذهبی، جادویی و/یا پزشکی بود. در اوایل قرن نوزدهم، یک رویکرد برای مطالعه شرایط و رفتار روانی استفاده از فرنولوژی بود، مطالعه شخصیت با بررسی شکل جمجمه.


جهت کسب اطلاعات بیشتر از سایت آویژه بازدید نمایید
غیرعادی نیست که متقاضیان چندین بار قبل از پذیرش در یک دوره آموزشی درخواست دهند زیرا هر سال فقط یک پنجم متقاضیان پذیرفته می شوند. این مدارک دکتری روانشناسی بالینی توسط انجمن روانشناسی بریتانیا و شورای حرفه های بهداشت تایید شده است. کسانی که مدارک دکتری روانشناسی بالینی را با موفقیت به پایان رساندند، واجد شرایط ثبت نام در HPC به عنوان روانشناس بالینی هستند. در عمل بالینی، روانشناسان بالینی ممکن است با افراد، زوج‌ها، خانواده‌ها یا گروه‌ها در محیط‌های مختلف از جمله مطب‌های خصوصی، بیمارستان‌ها، سازمان‌های بهداشت روان، مدارس، مشاغل و آژانس‌های غیرانتفاعی کار کنند. روانشناسان بالینی که خدمات بالینی ارائه می دهند نیز ممکن است تخصص را انتخاب کنند.

تفاوت بین روانشناسی بالینی و روانپزشکی چیست؟

برای مثال، پیرسون افرادی را که می‌توانند آزمایش‌های خاصی را اجرا، تفسیر و گزارش کنند، جدا می‌کند. یک حوزه تخصصی مهم برای بسیاری از روانشناسان بالینی، ارزیابی روانشناختی است، و نشانه هایی وجود دارد که 91٪ از روانشناسان در این عمل بالینی اصلی شرکت می کنند. چنین ارزیابی معمولاً در خدمت به دست آوردن بینش و ایجاد فرضیه در مورد مشکلات روانی یا رفتاری است.

روش های مورد استفاده نیز از نظر جمعیت مورد خدمت و همچنین زمینه و ماهیت مشکل متفاوت است. درمان بین، مثلاً، یک کودک آسیب دیده، یک بزرگسال افسرده اما با عملکرد بالا، گروهی از افرادی که از وابستگی به مواد بهبود می یابند، و بخش دولتی که از هذیان های وحشتناک رنج می برند بسیار متفاوت به نظر می رسد. سایر عناصری که نقش مهمی در فرآیند روان درمانی دارند عبارتند از: محیط، فرهنگ، سن، عملکرد شناختی، انگیزه و مدت زمان (یعنی درمان کوتاه مدت یا طولانی مدت).

آنها زمینه های بسیاری از ناتوانی های رشدی گرفته تا افسردگی و اختلالات اضطرابی را مطالعه کرده اند. در زمینه سلامت روان و اعتیاد، مقاله اخیر به فهرست APA برای شیوه‌های ثابت و امیدوارکننده نگاه کرد و تعداد قابل توجهی از آنها را بر اساس اصول شرطی‌سازی عامل و پاسخ‌دهنده یافت. تکنیک‌های ارزیابی چندگانه از این رویکرد به دست آمده‌اند، از جمله تحلیل عملکردی، که تمرکز زیادی در سیستم مدرسه پیدا کرده است.

یکی از زمینه‌های مهم روانشناسی سلامت است که سریع‌ترین محیط اشتغال روانشناسان بالینی در دهه گذشته است. درک فزاینده ای از اهمیت دانش مربوط به جمعیت های چندفرهنگی و متنوع؛ و امتیازات در حال ظهور برای تجویز داروهای روانگردان. روانشناسان مدرسه در درجه اول به سلامت تحصیلی، اجتماعی و عاطفی کودکان و نوجوانان در یک محیط مدرسه ای توجه دارند.
جهت کسب اطلاعات بیشتر از سایت حال خوب بازدید نمایید
مانند روانشناسان بالینی، روانشناسان مدارس با مدرک دکترا واجد شرایط دریافت مجوز به عنوان روانشناس خدمات سلامت هستند و بسیاری از آنها در مطب خصوصی کار می کنند. برخلاف روانشناسان بالینی، آنها آموزش های بسیار بیشتری در زمینه آموزش، رشد و رفتار کودک و روانشناسی یادگیری می بینند.

تفاوت بین روانشناسی بالینی و روانپزشکی چیست؟

روانشناسان بالینی اختلالات روانی، عاطفی و رفتاری را ارزیابی، تشخیص و درمان می کنند. آنها به افراد کمک می کنند تا با مشکلاتی از مسائل حاد گرفته تا شرایط شدید و مزمن مقابله کنند. بسته به نیاز مشتری، آنها از رویکردهای مختلفی مانند رفتار درمانی شناختی و رفتار درمانی دیالکتیکی استفاده می کنند. روانشناسی مثبت - روانشناسی مثبت مطالعه علمی شادی و رفاه انسان است که در سال 1998 به دلیل فراخوان مارتین سلیگمن، رئیس وقت APA شروع به رشد کرد. تاریخ روانشناسی نشان می دهد که این رشته عمدتاً به پرداختن به بیماری روانی اختصاص یافته است تا سلامت روان.

در حالی که جامعه علمی در نهایت تمام این روش ها را برای درمان بیماری روانی رد کرد، روانشناسان دانشگاهی نیز نگران اشکال جدی بیماری روانی نبودند. مطالعه بیماری روانی قبلاً در زمینه های در حال توسعه روانپزشکی و عصب شناسی در جنبش پناهندگی انجام می شد. تا پایان قرن نوزدهم، تقریباً زمانی که زیگموند فروید برای اولین بار در وین «درمان ناطق» خود را توسعه داد، اولین کاربرد علمی روانشناسی بالینی آغاز شد. شما در درمان شناختی رفتاری و همچنین حداقل یک رویکرد روان درمانی اصلی دیگر آموزش دیده اید. شما درمان فردی را ارائه خواهید داد و با زوج ها یا خانواده ها و همچنین تیم ها و خدمات کار خواهید کرد.

او همچنین با ورزشکاران و تیم های دبیرستانی و کالج و همچنین برنامه های تناسب اندام تفریحی برای ارائه آموزش مهارت های ذهنی برای عملکرد ورزشی و پایبندی به تناسب اندام کار کرده است. برای تبدیل شدن به یک روانشناس نیازی به تحصیل در رشته روانشناسی در طول سالهای کارشناسی ندارید. اکثر برنامه های دکترا برای مدرک لیسانس در هر رشته ای از یک موسسه معتبر، از جمله الزامات دیگر، از جمله حداقل معدل و توصیه نامه، درخواست می کنند.
لطفاً جهت دسترسی به لیست برترین روانشناس خوب کلیک کنید
به عنوان مثال، اگر مدرک دکترا را که توسط انجمن روان درمانی های رفتاری و شناختی بریتانیا نیز تایید شده باشد، می توانید در بهبود دسترسی به خدمات درمان های روانشناختی کار کنید. یا می‌توانید با انجام آموزش‌های بیشتر در رفتار درمانی دیالکتیکی یا روان‌درمانی خانوادگی و سیستمیک تخصص داشته باشید. شما همچنین با اعضای تیم های مراقبت از سلامت روان اجتماعی و سایر سازمان ها مانند خدمات آزمایشی و خدمات اجتماعی ارتباط برقرار خواهید کرد.

برخی صرفاً بر تحقیق در مورد ارزیابی، درمان یا علت بیماری روانی و شرایط مرتبط تمرکز می کنند. برخی تدریس می کنند، چه در یک دانشکده پزشکی یا بیمارستان، یا در یک بخش دانشگاهی (به عنوان مثال، بخش روانشناسی) در یک موسسه آموزش عالی. روانشناسان مشاور در مطالعه به همان میزان دقت دارند و از بسیاری از مداخلات و ابزارهای مشابه روانشناسان بالینی، از جمله روان درمانی و ارزیابی استفاده می کنند. به‌طور سنتی، روان‌شناسان مشاوره به افراد کمک می‌کردند تا با مشکلات روان‌شناختی عادی یا متوسطی مانند احساس اضطراب یا غم و اندوه ناشی از تغییرات یا رویدادهای بزرگ زندگی، مواجه شوند. با این حال، این تمایز به مرور زمان محو شده است، و از میان روانشناسان مشاوره ای که وارد دانشگاه نمی شوند، اکثر روانشناسان مشاوره در کنار روانشناسان بالینی، بیماری های روانی را درمان می کنند. بسیاری از روانشناسان مشاوره نیز آموزش های تخصصی در زمینه ارزیابی شغلی، گروه درمانی و مشاوره روابط می بینند.

به این ترتیب، نتایج چنین ارزیابی‌هایی معمولاً برای ایجاد برداشت‌های عمومی در خدمت اطلاع‌رسانی برنامه‌ریزی درمان استفاده می‌شوند. روش ها شامل اقدامات آزمایشی رسمی، مصاحبه، بررسی سوابق، مشاهده بالینی و معاینه فیزیکی است. با افزایش جمعیت و کاهش ننگ پیرامون خدمات درمانی، تقاضا برای روانشناسان بالینی همچنان در حال افزایش است. عوامل دیگری مانند ناآرامی های سیاسی و استرس ناشی از همه گیری این نیاز را تشدید کرده است و نیاز به متخصصان بهداشت روان بیشتری برای پاسخگویی به این تقاضا دارد. هنگامی که جنگ جهانی دوم آغاز شد، ارتش بار دیگر روانشناسان بالینی را فراخواند. هنگامی که سربازان شروع به بازگشت از جنگ کردند، روانشناسان متوجه علائم آسیب روانی با برچسب "شوک پوسته" شدند که در اسرع وقت به بهترین وجه درمان شد.

تاریخ

روانشناسان بالینی یک برنامه عمومی در روانشناسی به همراه آموزش تحصیلات تکمیلی و/یا قرار دادن و نظارت بالینی را مطالعه می کنند. طول دوره آموزشی در سراسر جهان متفاوت است، از چهار سال به علاوه دوره کارشناسی تحت نظارت تا دکترای سه تا شش ساله که ترکیبی از قرارگیری بالینی است. در ایالات متحده، حدود نیمی از دانشجویان فارغ التحصیل روانشناسی بالینی در مقطع دکترا آموزش می بینند.

هر دو سیستم های نوزولوژیکی هستند که تا حد زیادی اختلالات طبقه بندی شده را از طریق اعمال مجموعه ای از معیارها از جمله علائم و نشانه ها تشخیص می دهند. این رشته با نام «روانشناسی بالینی» در سال 1917 با تأسیس انجمن روانشناسی بالینی آمریکا شروع به سازماندهی کرد. این تنها تا سال 1919 ادامه داشت، پس از آن انجمن روان‌شناسی آمریکا (که توسط جی استنلی هال در سال 1892 تأسیس شد) بخشی را در زمینه روان‌شناسی بالینی ایجاد کرد که تا سال 1927 گواهینامه ارائه می‌داد.

به‌علاوه، نسل‌های پس از مهاجرت مهاجر ترکیبی از دو یا چند فرهنگ خواهند داشت – با جنبه‌هایی که از والدین و جامعه اطراف آن می‌آیند – و این فرآیند فرهنگ‌پذیری می‌تواند نقش مهمی در درمان داشته باشد. فرهنگ بر ایده‌های مربوط به تغییر، کمک جویی، منبع کنترل، اختیار و اهمیت فرد در مقابل گروه تأثیر می‌گذارد، که همگی می‌توانند به طور بالقوه با داده‌های خاصی در تئوری و عمل روان‌درمانی رایج تضاد داشته باشند. به این ترتیب، یک جنبش رو به رشد برای ادغام دانش گروه های فرهنگی مختلف به منظور اطلاع رسانی اقدامات درمانی به روشی حساس تر و مؤثرتر از نظر فرهنگی وجود دارد. بسیاری از کشورها از طبقه بندی آماری بین المللی بیماری ها و مشکلات مربوط به سلامت (ICD-10) استفاده می کنند در حالی که ایالات متحده اغلب از راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی استفاده می کند.

در انگلستان ثبت نام به عنوان روانشناس بالینی در شورای حرفه های بهداشت ضروری است. در بریتانیا عناوین زیر توسط قانون "روانشناس ثبت شده" و "روانشناس شاغل" محدود شده است. دانشگاه پنسیلوانیا اولین دانشگاهی بود که آموزش رسمی در روانشناسی بالینی ارائه کرد. اغلب، یک روانشناس در یک جمعیت خاص، مانند نوجوانان، زنان، یا جامعه LGBTQ تخصص دارد.

مشخصه تعیین کننده این است که به محض ارائه داده هایی که باید ترکیب شوند، رویکرد مکانیکی یک پیش بینی 100٪ قابل اعتماد را انجام می دهد. از سوی دیگر، پیش‌بینی بالینی این را تضمین نمی‌کند، زیرا به فرآیندهای تصمیم‌گیری پزشک که قضاوت می‌کند، وضعیت فعلی ذهن او و پایگاه دانش بستگی دارد. الزامات مجوز در ایالت ها متفاوت است، اما روانشناسان بالینی معمولاً باید دکترای روانشناسی را از یک دانشگاه معتبر منطقه ای و برنامه معتبر APA داشته باشند. در حین آموزش، روانشناسان بالینی در باند 6 دستمزد دریافت می کنند و پس از اتمام دوره آموزشی، در گروه 7 دستمزد دریافت می کنند، با فرصت هایی برای پیشرفت به باندهای بالاتر در حرفه شما. رشته روانشناسی بالینی در اکثر کشورها به شدت توسط یک منشور اخلاقی تنظیم می شود. در ایالات متحده، اخلاق حرفه‌ای عمدتاً توسط آئین‌نامه رفتار APA تعریف می‌شود، که اغلب توسط ایالت‌ها برای تعریف الزامات صدور مجوز استفاده می‌شود.

از آنجایی که پزشکان در درمان صدمات بدنی بیش از حد تلاش می کردند، روانشناسان برای کمک به درمان این بیماری فراخوانده شدند. همزمان، روانشناسان زن، شورای ملی روانشناسان زن را با هدف کمک به جوامع برای مقابله با استرس های جنگ و مشاوره دادن به مادران جوان در مورد تربیت فرزند، تشکیل دادند. پس از جنگ، اداره کهنه سربازان در ایالات متحده سرمایه گذاری هنگفتی را برای راه اندازی برنامه هایی برای آموزش روانشناسان بالینی در سطح دکترا انجام داد تا به درمان هزاران جانبازی که نیاز به مراقبت دارند کمک کنند. در نتیجه، ایالات متحده از نداشتن برنامه دانشگاهی رسمی در روانشناسی بالینی در سال 1946 به بیش از نیمی از کل دکترای روانشناسی در سال 1950 در روانشناسی بالینی اعطا شد. مگان پیتروچا، روانشناس، روانشناس بالینی دارای مجوز است که در حال حاضر در منطقه شیکاگو فعالیت می کند. او دارای مدرک لیسانس روانشناسی از دانشگاه ایلینوی وسلیان و فوق لیسانس و دکترا در روانشناسی بالینی از دانشکده روانشناسی حرفه ای ایلینویز در دانشگاه آرگوسی است.

سوالات متداول در مورد روانشناسان بالینی

شما موضوع مورد علاقه خود را انتخاب کرده و یک پروژه تحقیقاتی مستقل را با کمک اساتید خود انجام خواهید داد. شما آموزش خواهید دید که با افراد، خانواده ها و گروه هایی در سنین مختلف کار کنید که دچار پریشانی روانی یا مشکلات رفتاری می شوند که عملکرد و رفاه روزمره آنها را مختل می کند. هدف شما کاهش پریشانی و افزایش و ارتقای رفاه روانی، به حداقل رساندن محرومیت و نابرابری‌ها و فعال کردن کاربران خدمات برای مشارکت در روابط معنادار و فعالیت‌های کاری و اوقات فراغت ارزشمند است. رویکردهای روانشناسی جامعه اغلب برای پیشگیری روانشناختی آسیب و مداخله بالینی استفاده می شود. روانشناسان بالینی تمایلی به تشخیص ندارند، بلکه از فرمول بندی استفاده می کنند - نقشه ای فردی از مشکلاتی که بیمار یا مراجعه کننده با آن مواجه است، که شامل عوامل مستعد کننده، تسریع کننده و تداوم کننده است.

اگرچه پزشکان در هر دو زمینه متخصصان سلامت روان هستند، روانشناسان بالینی اختلالات روانی را عمدتاً از طریق روان درمانی درمان می کنند و دارای مدرک دکترای روانشناسی یا مدرک دکترای روانشناسی هستند. در حال حاضر، پنج ایالت ایالات متحده، لوئیزیانا، نیومکزیکو، ایلینویز، آیووا و آیداهو، به روانشناسان بالینی با آموزش تخصصی پیشرفته اجازه تجویز داروهای روانگردان را می دهند. روانپزشکان پزشکانی هستند که در درمان اختلالات روانی عمدتاً از طریق داروها تخصص دارند و دارای مدرک پزشکی یا مدرک پزشکی استئوفاتیک هستند که دومی فقط در ایالات متحده موجود است.

مددکاران اجتماعی خدمات مختلفی را ارائه می دهند که عموماً به مشکلات اجتماعی، علل و راه حل های آنها مربوط می شود. با آموزش خاص، مددکاران اجتماعی بالینی ممکن است علاوه بر کارهای اجتماعی سنتی، مشاوره روانشناختی (در ایالات متحده و کانادا) نیز ارائه دهند. در چند دهه اخیر، جنبش رو به رشدی برای ادغام رویکردهای درمانی مختلف، به ویژه با افزایش درک مسائل فرهنگی، جنسیتی، معنوی و گرایش جنسی وجود داشته است. روانشناسان بالینی شروع به بررسی نقاط قوت و ضعف مختلف هر گرایش می کنند و در عین حال با زمینه های مرتبط مانند علوم اعصاب، ژنتیک رفتاری، زیست شناسی تکاملی و روانپزشکی نیز کار می کنند. نتیجه تمرین رو به رشد التقاط است که روانشناسان سیستم های مختلف و مؤثرترین روش های درمانی را با هدف ارائه بهترین راه حل برای هر مشکلی می آموزند.

هر دو مدل توسط انجمن روانشناسی آمریکا و بسیاری دیگر از انجمن های روانشناسی انگلیسی زبان تایید شده اند. تعداد کمتری از مدارس برنامه‌های معتبری را در روان‌شناسی بالینی ارائه می‌دهند که منجر به اخذ مدرک کارشناسی ارشد می‌شود که معمولاً دو تا سه سال پس از لیسانس طول می‌کشد. در بریتانیا، روانشناسان بالینی دکترای روانشناسی بالینی (D.Clin.Psych.) را بر عهده می گیرند که یک دکترای پزشک با هر دو مؤلفه بالینی و تحقیقاتی است. این یک برنامه سه ساله تمام وقت با حقوق است که توسط خدمات بهداشت ملی حمایت می شود و در دانشگاه ها و NHS مستقر است. ورود به این برنامه ها بسیار رقابتی است و حداقل به یک مدرک کارشناسی سه ساله در روانشناسی به همراه نوعی تجربه نیاز دارد، معمولاً در NHS به عنوان دستیار روانشناس یا در دانشگاه به عنوان دستیار پژوهشی.

روانشناسی با رویکردهای بالینی با سال پایه

از آنجایی که «بیماری روانی» و «سلامت روان» به عنوان واقعیت‌های عینی و قابل تعریف به رسمیت شناخته نمی‌شوند، روان‌شناس پست مدرن در عوض هدف درمان را چیزی می‌بیند که توسط مراجع و درمانگر ساخته شده است. اشکال روان درمانی پست مدرن شامل روایت درمانی، درمان متمرکز بر راه حل و انسجام درمانی است. روان‌شناسی انسان‌گرا در دهه 1950 در واکنش به رفتارگرایی و روان‌کاوی، عمدتاً به دلیل درمان شخص محور کارل راجرز و روان‌شناسی وجودی که توسط ویکتور فرانکل و رولو می توسعه یافت، توسعه یافت. راجرز معتقد بود که یک مشتری برای تجربه بهبود درمانی تنها به سه چیز از یک پزشک نیاز دارد: هماهنگی، توجه مثبت بدون قید و شرط، و درک همدلانه.

برخی از تخصص‌ها توسط آژانس‌های نظارتی در داخل کشوری که در آن فعالیت می‌کنند، مدون و معتبر هستند. در ایالات متحده چنین تخصص هایی توسط هیئت روانشناسی حرفه ای آمریکا تأیید شده است. در دهه 1960، روان درمانی در روانشناسی بالینی گنجانده شده بود، اما برای بسیاری، دکترا. مدل آموزشی آموزش های لازم را برای علاقه مندان به عمل و نه تحقیق ارائه نمی دهد. یک بحث رو به رشد وجود داشت که می گفت رشته روانشناسی در ایالات متحده به درجه ای توسعه یافته است که آموزش صریح در عمل بالینی را تضمین می کند. مفهوم مدرک عملگرا در سال 1965 مورد بحث قرار گرفت و به طور محدود برای یک برنامه آزمایشی در دانشگاه ایلینویز که در سال 1968 شروع شد تأیید شد.

روانشناسی بالینی

بسیاری از تست‌های ارزیابی برای تکمیل مشاهدات بالینی پزشکان و سایر فعالیت‌های ارزیابی ایجاد شده‌اند. برخی از این موارد عبارتند از SCID-IV، MINI، و همچنین برخی از اختلالات روانی خاص مانند CAPS-5 برای تروما، ASEBA، و K-SADS برای اسکیزوفرنی و عاطفی در کودکان. دکتر پیتروچا علاوه بر کار بالینی خود، به عنوان مدیر آموزشی برای یک برنامه کارآموزی معتبر APA خدمت کرده و دوره های کارشناسی و کارشناسی ارشد روانشناسی را تدریس کرده است.

قبل از همه گیری، حدود 20 تا 60 درصد از پزشکان سلامت روان دچار فرسودگی شغلی شده بودند. شرایط تحصیل برای تبدیل شدن به یک روانشناس بالینی شامل مدرک لیسانس و دکترا است. با این حال، در بسیاری از موارد، فراگیران مدرک کارشناسی ارشد را در این بین تکمیل می کنند. اکثر دانش آموزان بین 8 تا 12 سال را برای کسب مدرک خود قبل از اخذ مجوز می گذرانند.

از دهه 1970، روانشناسی بالینی به یک حرفه قوی و زمینه تحصیلی دانشگاهی تبدیل شده است. اگرچه تعداد دقیق روانشناسان بالینی ناشناخته است، تخمین زده می شود که بین سال های 1974 تا 1990، تعداد آنها در ایالات متحده از 20000 به 63000 افزایش یافته است. روانشناسان بالینی همچنان در ارزیابی و روان درمانی متخصص هستند و در عین حال تمرکز خود را برای پرداختن به مسائل پیری شناسی، ورزش و سیستم عدالت کیفری گسترش می دهند.

به طور کلی تصور می شود که این رشته در سال 1896 با افتتاح اولین کلینیک روانشناسی در دانشگاه پنسیلوانیا توسط لایتنر ویتمر آغاز شد. در نیمه اول قرن بیستم، روانشناسی بالینی بر ارزیابی روانشناختی متمرکز بود و توجه چندانی به درمان نمی شد. این پس از دهه 1940 تغییر کرد، زمانی که جنگ جهانی دوم منجر به نیاز به افزایش زیادی در تعداد پزشکان آموزش دیده شد. روانشناسان بالینی در ارائه روان درمانی متخصص هستند و به طور کلی در چهار جهت نظری اولیه آموزش می بینند - روان پویایی، انسان گرایانه، درمان شناختی رفتاری، و سیستم ها یا خانواده درمانی. کاردرمانی - که اغلب به اختصار OT نامیده می شود - عبارت است از "استفاده از فعالیت مولد یا خلاقانه در درمان یا توانبخشی افراد ناتوان جسمی، شناختی یا عاطفی".

علاوه بر این، برنامه‌های مداخله‌ای متعدد از این سنت شامل رویکرد تقویت جامعه برای درمان اعتیاد، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، روان‌درمانی تحلیلی عملکردی، از جمله رفتار درمانی دیالکتیک و فعال‌سازی رفتاری است. علاوه بر این، تکنیک های خاصی مانند مدیریت اقتضایی و مواجهه درمانی از این سنت نشات گرفته است. روانشناسی بالینی تلفیقی از علم، نظریه و دانش بالینی به منظور درک، پیشگیری و تسکین پریشانی یا اختلال عملکرد روانشناختی و ارتقای بهزیستی ذهنی و رشد شخصی است. ارزیابی روان‌شناختی، فرمول‌بندی بالینی و روان‌درمانی در مرکز عمل آن قرار دارد، اگرچه روان‌شناسان بالینی نیز در تحقیق، آموزش، مشاوره، شهادت پزشکی قانونی، و توسعه و اجرای برنامه مشارکت دارند.

ده‌ها مکتب یا جهت‌گیری روان‌درمانی شناخته‌شده وجود دارد - فهرست زیر چند جهت‌گیری تأثیرگذار را نشان می‌دهد که در بالا ذکر نشده است. اگرچه همه آن‌ها دارای مجموعه‌ای از تکنیک‌های معمولی هستند که پزشکان از آنها استفاده می‌کنند، اما عموماً به دلیل ارائه چارچوبی از نظریه و فلسفه که درمانگر را در کار با مشتری راهنمایی می‌کند، شناخته شده‌تر هستند. اگر به رفتارهای انسانی علاقه دارید و از کمک به مردم لذت می برید، با نحوه تبدیل شدن به یک روانشناس بالینی آشنا شوید. برخی از روانشناسان بالینی نیز بخشی از هفته خود را به تدریس و تحقیق در حوزه تخصصی خود می پردازند.

مدارک متداول شامل مدرک تخصصی آموزشی (Ed.S.)، دکترای فلسفه (Ph.D.) و Doctor of Education (Ed.D.) است. درمان متمرکز بر هیجان/درمان متمرکز بر عاطفه، که نباید با تکنیک های آزادی عاطفی اشتباه شود، در ابتدا توسط نظریه های درمان انسان گرایانه-پدیدارشناختی و گشتالت ارائه شد. مشابه برخی از رویکردهای درمانی روان پویایی، EFT به شدت از نظریه دلبستگی خارج می شود. EFT اغلب در درمان با افراد استفاده می شود و ممکن است به ویژه برای زوج درمانی مفید باشد. دکتر سو جانسون و دیگران در سال 1998 تأسیس شد و مرکز بین المللی تعالی در درمان متمرکز بر احساسات را رهبری می کنند که در آن پزشکان می توانند آموزش EFT را در سطح بین المللی بیابند. EFT همچنین روشی است که معمولاً برای درمان ترومای قابل تشخیص بالینی انتخاب می شود.

علایق بالینی او شامل درمان نگرانی های مربوط به خوردن و تصویر بدن، سلامت روان دانشجویی و دانشجوی ورزشکار، اختلالات خلقی، سلامت و تندرستی، ذهن آگاهی، روانشناسی ورزش و عملکرد، و مشاوره است. روانشناسان بالینی خدمات مشاوره مستقیم را با استفاده از انواع رویکردهای درمانی خاص به نیازهای مراجع ارائه می دهند. آنها ممکن است در زمینه های خاصی مانند روانشناسی مدرسه و ناتوانی های یادگیری یا در یک گروه سنی خاص تخصص داشته باشند. آنها می توانند در بیمارستان ها، مدارس و مراکز مختلف مراقبت های بهداشتی کار کنند. بر خلاف روانشناسان بالینی، شما فقط در حوزه کاری که در آن آموزش دیده اید، مانند خدمات کودکان و جوانان، یا خدمات سلامت روان بزرگسالان، کار خواهید کرد. درمان شناختی رفتاری از ترکیب درمان شناختی و رفتار درمانی هیجانی منطقی ایجاد شد که هر دو از روانشناسی شناختی و رفتارگرایی رشد کردند.

شما معمولاً در گروه 5 در طول برنامه آنها و باند 6 پس از اتمام برنامه پرداخت می کنید. برخی از روانشناسان بالینی تصمیم می گیرند به نقش های نظارتی، مدیریت بالینی یا تحقیقات آکادمیک بالینی بروند. شما با افراد در هر سنی در مورد طیف گسترده ای از مشکلات روانی در سلامت روانی و جسمی کار خواهید کرد. این می تواند شامل اضطراب، افسردگی، روان پریشی، "اختلال شخصیت"، اختلالات خوردن، اعتیاد، ناتوانی های یادگیری و مسائل خانوادگی یا روابط باشد. گزارش شده است که روانشناسی بالینی به ندرت خود را با گروه های مشتری متحد کرده است و تمایل دارد مشکلات را با غفلت از مسائل نابرابری اقتصادی، سیاسی و اجتماعی گسترده تر که ممکن است بر عهده مشتری نباشد، فردی کند. استدلال شده است که شیوه های درمانی به ناچار با نابرابری های قدرت مرتبط هستند که می توانند برای خوب و بد استفاده شوند.

در بریتانیا، روانشناسان بالینی باید حداقل در دو مدل درمانی، از جمله CBT، شایستگی نشان دهند تا دکترای خود را دریافت کنند. بخش روان‌شناسی بالینی انجمن روان‌شناسی بریتانیا در مورد نیاز به پیروی از پایه شواهد به‌جای تعلق به یک مدل درمانی با صدای بلند صحبت کرده است. میل نتیجه گرفت که حالت های مکانیکی ترکیب به خوبی یا بهتر از حالت های بالینی عمل می کنند.

متاآنالیزهای بعدی مطالعاتی که مستقیماً پیش‌بینی‌های مکانیکی و بالینی را با هم مقایسه می‌کنند، نتیجه‌گیری میهل در سال 1954 را نشان می‌دهد. یک نظرسنجی در سال 2009 از روانشناسان بالینی شاغل نشان داد که پزشکان تقریباً به طور انحصاری از قضاوت بالینی خود برای پیش بینی های رفتاری بیماران خود از جمله تشخیص و پیش آگهی استفاده می کنند. ارزیابی بالینی را می توان به عنوان یک مشکل پیش بینی توصیف کرد که در آن هدف ارزیابی استنتاج درباره رفتار گذشته، حال یا آینده است. به عنوان مثال، بسیاری از تصمیمات درمانی بر اساس آنچه که یک پزشک انتظار دارد به بیمار کمک کند تا دستاوردهای درمانی داشته باشد، گرفته می شود. روش‌های پیش‌بینی مکانیکی صرفاً حالتی از ترکیب داده‌ها برای رسیدن به یک تصمیم/پیش‌بینی رفتار (به عنوان مثال، پاسخ درمانی) هستند. می تواند قضاوت های بالینی را که به درستی کدگذاری شده اند در الگوریتم گنجانده باشد.

تا به امروز، روانشناسان پزشکی ممکن است داروهای روانگردان را در گوام، آیووا، آیداهو، ایلینوی، نیومکزیکو، لوئیزیانا، خدمات بهداشت عمومی، خدمات بهداشت هند و ارتش ایالات متحده تجویز کنند. تست‌های عصب‌روان‌شناختی - تست‌های عصب‌روان‌شناختی شامل وظایف طراحی‌شده‌ای خاص است که برای اندازه‌گیری عملکردهای روان‌شناختی مرتبط با ساختار یا مسیر خاصی مغز استفاده می‌شود. روانشناسان به ویژه در برابر این آسیب پذیر هستند زیرا آنها بسیار همدل هستند و همین امر آنها را در برابر دردهای عاطفی آسیب پذیرتر می کند. به این ترتیب، از خودگذشتگی و شفقت طبیعی که شما به عنوان یک درمانگر دارید، ممکن است توانایی شما برای کمک به مراجعان را در صورت عدم مراقبت از خود کاهش دهد. همه ایالت‌ها از متقاضیان می‌خواهند که پس از اتمام دوره دکترا، آزمون حرفه‌ای در روان‌شناسی را تکمیل و قبول کنند.

همچنین سطح بالایی از رقابت برای مکان در 30 برنامه آموزشی در بریتانیا وجود دارد. آموزش یک برنامه دکتری سه ساله تمام وقت است که شامل تدریس، نظارت و یک پست آموزشی حقوقی است که در برنامه ChangeBand 6 پرداخت می شود. با استفاده از مشاهده مستقیم، مصاحبه و تکنیک‌هایی مانند تست روان‌سنجی، می‌توانید مشکل بیمار را ارزیابی کنید. مداخله روانشناختی مستلزم تصمیم گیری مشترک با فرد و اغلب مراقبان و اعضای خانواده است.

بالینی V پیش بینی مکانیکی

روانشناسی مشاوره به عنوان یک زمینه به چندفرهنگی و حمایت اجتماعی اهمیت می دهد، که اغلب پژوهش در موضوعات چندفرهنگی را تحریک می کند. برنامه های فارغ التحصیلی روانشناسی مشاوره کمتر از برنامه های روانشناسی بالینی است و اغلب در بخش های آموزشی به جای روانشناسی مستقر می شوند. روانشناسان مشاوره بیشتر در مراکز مشاوره دانشگاهی در مقایسه با بیمارستان ها و مراکز خصوصی برای روانشناسان بالینی استخدام می شوند. با این حال، مشاوران و روانشناسان بالینی را می توان در محیط های مختلف، با درجه زیادی از همپوشانی (زندان ها، کالج ها، سلامت روان جامعه، سازمان های غیرانتفاعی، شرکت ها، مطب های خصوصی، بیمارستان ها و امور جانبازان) به کار گرفت. گاهی اوقات بازخورد رفتار را به سمت افزایش- تقویت و گاهی کاهش رفتار- تنبیه سوق می دهد. اغلب رفتار درمانگران را تحلیلگر رفتار کاربردی یا مشاور سلامت رفتاری می نامند.

روانشناسی با رویکردهای بالینی با سال پایه

حتی زمانی که روانشناسی بالینی در حال رشد بود، کار با مشکلات روانی جدی در حوزه روانپزشکان و عصب شناسان باقی ماند.
لطفاً جهت دسترسی به لیست برترین درمان اختلالات اضطرابی کلیک کنید
با این حال، روانشناسان بالینی به دلیل افزایش مهارت خود در ارزیابی روانشناختی، به نفوذ در این زمینه ادامه دادند. شهرت روانشناسان به عنوان کارشناسان ارزیابی در طول جنگ جهانی اول با توسعه دو آزمون هوشی، ارتش آلفا و بتا ارتش، که می‌توانستند برای گروه‌های بزرگی از استخدام‌کنندگان مورد استفاده قرار گیرند، تثبیت شد. تا حد زیادی به دلیل موفقیت این آزمایش ها، ارزیابی قرار بود به رشته اصلی روانشناسی بالینی برای ربع قرن آینده تبدیل شود، زمانی که جنگ دیگری این رشته را به سمت درمان سوق دهد.

اگرچه می توان گفت که روانشناسان و روانپزشکان بالینی در یک هدف اساسی مشترک هستند - کاهش پریشانی روانی - آموزش، دیدگاه و روش شناسی آنها اغلب کاملاً متفاوت است.
جهت کسب اطلاعات بیشتر از سایت احیا بازدید نمایید
روانپزشکان قادر به انجام معاینات فیزیکی، سفارش و تفسیر تست های آزمایشگاهی و EEG هستند و ممکن است مطالعات تصویربرداری مغز مانند CT یا CAT، MRI و اسکن PET را سفارش دهند. پست مدرن - روانشناسی پست مدرن می گوید که تجربه واقعیت یک ساخت ذهنی است که بر اساس زبان، زمینه اجتماعی و تاریخ ساخته شده است، بدون حقایق اساسی.

کاندیداهای مجوز نیز باید مقدار مشخصی از ساعات بالینی تحت نظارت را تکمیل کنند که تعداد آن توسط هیئت صدور مجوز ایالت آنها تعیین می شود. پس از کسب صلاحیت و کسب تجربه بالینی، ممکن است تصمیم بگیرید که در زمینه خاصی از کار، مانند عصب روانشناسی بالینی، کار با مجرمان یا افراد مبتلا به زوال عقل، متخصص شوید. شما نیاز به مدرک روانشناسی دارید که برای "پایه فارغ التحصیلی برای عضویت مجاز" توسط انجمن روانشناسی بریتانیا به رسمیت شناخته شده باشد.

مراحل زندگی رشد روانی


جهت کسب اطلاعات بیشتر از سایت ذهن آرا بازدید نمایید
بنابراین، با استفاده از همان پارادایم که در آن به کودکان فیلمی از یک جنایت صحنه‌سازی شده و سپس خط‌آپ ارائه می‌دهیم، کاری که ما انجام داده‌ایم این است که یک شبح را در خط‌آپ قرار داده‌ایم و آن را مرد اسرارآمیز نامیده‌ایم. و ما به بچه‌ها گفته‌ایم، اگر کسی را از میان صف نمی‌شناسید، در صورت تمایل می‌توانید مرد مرموز را انتخاب کنید. و آنچه ما دریافتیم این است که این واقعاً این انتخاب نادرست یا نرخ شناسایی نادرست را کاهش می دهد، زیرا به کودکان اجازه می دهد فردی را از یک ردیف انتخاب کنند، اما آنها یک شناسایی نادرست انجام نمی دهند.

مراحل زندگی رشد روانی

و همچنین ممکن است چند سوال بپرسیم، بنابراین مانند یک نظرسنجی کوچک، این کار را انجام دهید. من همچنین پرسیده ام که آیا بچه ها دستورالعمل هایی را که قبل از دیدن یک صف می بینند به خاطر می آورند یا خیر. بنابراین یکی از دستورالعمل‌های مهمی که به همه شاهدان قبل از دیدن صف گفته می‌شود، حضور یا عدم حضور فرد است. و همانطور که از این اصطلاح پیداست، نقش آنها این است که اطمینان حاصل کنند که نیازهای حمایتی اضافی همه کودکان با شرایط اضافی/ویژه آموزشی وجود دارد. درک اینکه چه چیزی باعث می شود بچه ها تیک تیک بزنند یک کار بسیار بزرگ است، بنابراین مطالعه روانشناسی کودک هم گسترده و هم عمیق است.

رشد روانی جنسی

به طور کلی، اینها روی رشد فیزیکی، شناختی (تفکر، یادگیری، حافظه و غیره) و اجتماعی/عاطفی کودکان نقش دارند. روانشناسان کودک تلاش می کنند تا هر جنبه ای از رشد کودک را درک کنند، از جمله نحوه یادگیری، تفکر، تعامل و واکنش عاطفی کودکان به اطرافیان، دوست یابی، درک احساسات و شخصیت، خلق و خوی و مهارت های خود در حال رشد. روانشناسی کودک که رشد کودک نیز نامیده می شود، مطالعه فرآیندهای روانشناختی کودکان و به طور خاص، تفاوت این فرآیندها با بزرگسالان، چگونگی رشد آنها از تولد تا پایان نوجوانی و چگونگی و چرایی تفاوت آنها از یک کودک به بعدی. این موضوع گاهی اوقات با دوران نوزادی، بزرگسالی و پیری در دسته روانشناسی رشد دسته بندی می شود.

به عنوان مثال، یک مطالعه طولی در مورد رشد اولیه سوادآموزی، تجربیات اولیه سوادآموزی یک کودک در هر 30 خانواده را با جزئیات بررسی کرد. چند مطالعه و عملکرد دیگر در زمینه روانشناسی رشد جسمانی توانایی های واج شناختی کودکان بالغ 5 تا 11 ساله و فرضیه های بحث برانگیز چپ دست ها در مقایسه با راست دست ها به تأخیر افتاده اند. مطالعه ایتون، چیپرفیلد، ریچوت و کوستیوک در سال 1996 در سه نمونه مختلف نشان داد که هیچ تفاوتی بین راست دست ها و چپ دست ها وجود ندارد. K. Warner Schaie مطالعه رشد شناختی را تا بزرگسالی گسترش داده است.

بلوغ زودرس

روانشناسان سعی کرده اند با استفاده از مدل ها این عوامل را بهتر درک کنند. یک مدل باید صرفاً ابزاری را که یک فرآیند به وسیله آن انجام می‌شود، توضیح دهد. این گاهی اوقات با اشاره به تغییراتی در مغز انجام می شود که ممکن است با تغییراتی در رفتار در طول دوره رشد مطابقت داشته باشد.

اگر شما هم مانند اکثر مردم هستید، احتمالاً به عوامل درونی که بر نحوه رشد کودک تأثیر می‌گذارند فکر می‌کنید، مانند ژنتیک و ویژگی‌های شخصی. با این حال، توسعه بسیار بیشتر از تأثیراتی است که از درون یک فرد ناشی می شود. عوامل محیطی مانند روابط اجتماعی و فرهنگی که در آن زندگی می کنیم نیز نقش اساسی دارند.

بنابراین، بزرگسالان مسن‌تر، مانند شاهدان کودک، اغلب احساس می‌کنند که مجبور می‌شوند فردی را از یک ترکیب انتخاب کنند، حتی اگر واقعاً کسی را در صف تشخیص ندهند. و چیزی که ما دریافتیم این است که وقتی ما شبح را در صف معرفی می‌کنیم، در واقع این میزان شناسایی نادرست را کاهش می‌دهد و شواهد شاهدان سالمند را قابل اعتمادتر می‌کند. بنابراین به نظر می رسد استفاده از سیلوئت چیزی است که می تواند با شاهدان در همه سنین کار کند، نه فقط کودکان. آره پس همین است، منظورم این است که وقتی نوبت به نه گفتن و گفتن آن شخص می رسد، به نظر می رسد که بچه ها قادر به انجام این کار نیستند. و این تحقیق سپس خط بعدی تحقیقات من را آغاز کرد، که عبارت بود از بررسی روش‌هایی برای بهبود این قابلیت اطمینان و اجازه دادن به کودکان برای اینکه واقعاً کسی را از یک خط انتخاب نکنند.

علاقه خاص دانکن به عدالت ترمیمی است، یک سیستم توانبخشی که برای متوقف کردن رفتار بد و جلوگیری از وقوع آن طراحی شده است، که توسط بزرگسالان نظارت می شود اما توسط خود کودکان هدایت می شود. یکی از مدارسی که دانکن با آن کار می‌کند، مدرسه ابتدایی شیرهمپتون در بریستول است. در این سکانس صوتی، ناتالیا جرسو، مدرس روانشناسی رشد در دانشگاه آزاد، به نقش و کار سه روانشناس رشدی می پردازد که همگی با کودکان سروکار دارند. دانکن گیلارد، سیلوانا منگونی و کاتریونا هاوارد همگی نظرات خود را در مورد روانشناسی کودک بیان می کنند. کارشناسان تنها بر روی بسیاری از تأثیراتی که به رشد طبیعی کودک کمک می کنند، تمرکز می کنند، بلکه بر عوامل مختلفی که ممکن است منجر به مشکلات روانی در دوران کودکی شود، تمرکز می کنند. عزت نفس، مدرسه، فرزندپروری، فشارهای اجتماعی و موضوعات دیگر همگی مورد توجه روانشناسان کودک هستند که می کوشند به کودکان کمک کنند تا به روش هایی سالم و مناسب رشد کنند.

در این سن، کودکان برای کشف، آزمایش و درس گرفتن از اشتباهات، ابتکار عمل می کنند. مراقبانی که کودکان نوپا را تشویق می کنند تا چیزهای جدید را امتحان کنند و محدودیت های خود را آزمایش کنند، به کودک کمک می کنند خودمختار، متکی به خود و اعتماد به نفس شود. اگر متصدی مراقبت بیش از حد از اقدامات مستقل باشد یا او را تایید نکند، ممکن است کودک نوپا نسبت به توانایی های خود شک کند و از تمایل به استقلال احساس شرم کند.

ویگوتسکی به شدت بر نقش فرهنگ در تعیین الگوی رشد کودک متمرکز بود و استدلال می کرد که رشد از سطح اجتماعی به سطح فردی حرکت می کند. به عبارت دیگر، ویگوتسکی مدعی شد که روانشناسی باید بر پیشرفت آگاهی انسان از طریق رابطه فرد و محیط اطرافش تمرکز کند. او احساس می کرد که اگر علما به نادیده گرفتن این ارتباط ادامه دهند، این بی اعتنایی مانع درک کامل آگاهی انسان می شود.

با این حال، در کشورهای در حال توسعه ناتوانی در انجام "سهم فعال" به جامعه، نه سن تقویمی، نشان دهنده آغاز سالمندی است. طبق مراحل رشد روانی اجتماعی اریکسون، سالمندی مرحله ای است که افراد کیفیت زندگی خود را ارزیابی می کنند.
لطفاً جهت دسترسی به لیست برترین مشاوره ازدواج کلیک کنید
در بازتاب زندگی خود، افراد در این گروه سنی اگر تصمیم بگیرند که زندگیشان موفق بوده است، احساس یکپارچگی می کنند یا اگر ارزیابی زندگی نشان دهنده شکست در دستیابی به اهداف باشد، احساس ناامیدی می کنند. دوره‌های بحرانی در دوران نوزادی و کودکی وجود دارد که در طی آن‌ها رشد سیستم‌های ادراکی، حسی-حرکتی، اجتماعی و زبانی به‌شدت به تحریک محیطی بستگی دارد. کودکان وحشی مانند جن، که از تحریک کافی محروم هستند، در کسب مهارت های مهم شکست می خورند و نمی توانند در دوران کودکی بعدی یاد بگیرند.

احساس هویت به دست آمده در مراحل قبلی نیز برای ایجاد صمیمیت ضروری است. اگر این مهارت آموخته نشود، جایگزین، بیگانگی، انزوا، ترس از تعهد و ناتوانی در وابستگی به دیگران است. موضع بومی‌گرایان استدلال می‌کند که ورودی زبان برای نوزادان و کودکان ضعیف‌تر از آن است که ساختار زبان را به دست آورند.

چنین عواملی می توانند تأثیر زیادی بر روانشناسی کودک داشته باشند. روابط با همسالان و بزرگسالان بر نحوه تفکر، یادگیری و رشد کودکان تأثیر دارد. خانواده ها، مدارس و گروه های همسالان، همه بخش مهمی از بافت اجتماعی را تشکیل می دهند. روانشناسی کودک نه تنها به چگونگی رشد جسمی کودکان، بلکه با رشد ذهنی، عاطفی و اجتماعی آنها نیز می پردازد. این شاخه خاص بر ذهن و رفتار کودکان از رشد قبل از تولد تا نوجوانی تمرکز دارد.

نمونه ای از دلبستگی مضطرب در دوران بزرگسالی زمانی است که فرد بزرگسال شریکی را با دلبستگی مضطرب-اجتنابی انتخاب می کند. داشتن یک سبک دلبستگی مضطرب/دوسوگرا می تواند بر مسائل اعتماد بزرگسالان در یک رابطه متعهد تأثیر بگذارد. با درک اینکه یک فرد در کودکی چه سبک دلبستگی با مراقب خود شکل داده است، می توانیم روابط بین فردی آنها را در بزرگسالی بهتر درک کنیم. دانکن علاوه بر کار با مدارس و دانش‌آموزان برای حمایت از نیازهای آموزشی خاص، همچنین تحقیقاتی انجام می‌دهد که به پر کردن شکاف‌های درک ما در مورد چگونگی رشد کودکان کمک می‌کند.

مرحله اول مرحله دهانی است که از بدو تولد شروع می شود و در حدود یک و نیم سالگی به پایان می رسد. در مرحله دهانی، کودک از رفتارهایی مانند مکیدن یا سایر رفتارهای دهان لذت می برد. مرحله دوم مرحله مقعدی است، از حدود یک سالگی یا یک سال و نیم تا سه سالگی.

بزرگسالی میانسال معمولاً به دوره بین 29 تا 49 سالگی اطلاق می شود. در این دوره، بزرگسالان میانسال تضاد بین نسل و رکود را تجربه می کنند. آنها ممکن است احساس مشارکت در جامعه، نسل بعدی یا جامعه نزدیک خود داشته باشند. در همه فرهنگ‌ها، دوران کودکی دوران میانسالی زمانی برای رشد «مهارت‌هایی است که در جامعه آنها مورد نیاز خواهد بود».

با تایید نقش پدر، مطالعات نشان داده است که کودکان 15 ماهه به طور قابل توجهی از تعامل قابل توجه با پدرشان سود می برند. به طور خاص، یک مطالعه در ایالات متحده و نیوزیلند نشان داد که وجود پدر طبیعی مهم‌ترین عامل در کاهش میزان فعالیت جنسی اولیه و میزان بارداری نوجوانان در دختران است. علاوه بر این، بحث دیگر این است که نه یک مادر و نه پدر در واقع در فرزندپروری موفق ضروری نیستند، و اینکه والدین مجرد و همچنین زوج های همجنسگرا می توانند از نتایج مثبت فرزند حمایت کنند. بر اساس این مجموعه تحقیقات، کودکان به حداقل یک فرد بزرگسال مسئولیت پذیر نیاز دارند که کودک بتواند با او ارتباط عاطفی مثبتی داشته باشد.

او معتقد بود که انسان ها در طول زندگی خود در مراحلی رشد می کنند و این بر رفتارهای آنها تأثیر می گذارد. ژان پیاژه از سوئیس پیاژه با مشاهده مستقیم و تعامل، نظریه ای در مورد کسب درک در کودکان ایجاد کرد. او مراحل مختلف یادگیری در دوران کودکی را تشریح کرد و درک کودکان از خود و جهان را در هر مرحله از یادگیری توصیف کرد.