آنقدر که ممکن است در انتخاب کار بعدی خود را وقف کنیم دقیق نیستیم. قبل از اینکه خیلی سریع پیش برویم و حوزه دیگری را انتخاب کنیم که در آن خوب عمل کنیم، باید برخی از امیدهای اساسی خود را در مورد آنچه موفقیت در هر زمینه ای می تواند برای ما به ارمغان بیاورد، بازجویی کنیم. هر چقدر هم که بررسی ویژگیهای معمای شغلی ما معتبر باشد، همچنین ارزش آن را دارد که کمی عقبنشینی کنیم و بپرسیم که چرا ممکن است نارضایتی در این مقطع خاص کاهش یافته باشد. اما، در خلوت، برخی از ما کاملاً آگاه هستیم که در جایی که هستیم خیلی خوشحال نیستیم - و دوست داریم راهی برای رسیدن به شغلی پیدا کنیم که واقعاً روح ما را برآورده کند. محاسبه کنید که چند سال دیگر ممکن است در رابطه با میانگین طول عمر در قسمتی از جهان زندگی کنید.
وضعیت موجود دشمن نیست، صرفاً گزینه دیگری است و غالباً گزینه ای بسیار باوقار و شایسته است. ما در دنیایی زندگی میکنیم که به افرادی که ادامه نمیدهند خیلی فکر نمیکند. استعاره های شغلی تمایل به تحرک رادیکال دارند. همه چیز در مورد مسیرها و نردبان ها، افق های جدید و مسیرهای جسورانه است. البته مهم است که ناکامیها و ضعفهایمان را بپذیریم، اما هرگز به قیمت مراقبت از خود و جشن گرفتن مناسب از آنچه در آن خوب هستیم و میتوانیم به آن افتخار کنیم، مهم است.
یک کودک خوب محکوم به متوسط بودن شغل و خوشایند مردم عقیم است. این سوال میتواند القا کند که ما چقدر به کار بیش از صرفاً حمایت مالی تکیه میکنیم. ما این کار را، شاید برای جلوگیری از نگرانی در مورد مشروعیت خود یا دفع ترس خود از تنهایی یا بی ارزشی انجام می دهیم. کار ممکن است جبران کننده مشکلات غیرقابل حل در روابط ما باشد یا به ما فرصت هایی بدهد تا احساس نیاز و مهم بودن کنیم. ممکن است در تمام مدت تلاش کنیم تا پیوند شکسته با پدری که مدت هاست مرده است را ترمیم کنیم یا مادری بی تفاوت و خودشیفته را تحت تأثیر قرار دهیم.
امروزه، حداقل در ظاهر، هرکسی آزاد است که هر کاری را که دوست دارد انجام دهد. قرار نیست خانوادهها مداخله کنند - و بیشتر آنها دخالت نمیکنند. پنج چیز را شناسایی کنید، کارهای بسیار کوچک، که می توانید انجام دهید که زندگی شما را خراب نمی کند، اما با این وجود اولین قدم به سمت یک حرفه جدید خواهد بود. شاید موقعیت فعلی ما مانند یک مکان استراحت آرام به نظر برسد - اما مکان های استراحت آرام خوب هستند.
اگر شهر را نقل مکان کنیم، ممکن است چشم اندازهای کار جدیدی داشته باشیم، اما دوستان فعلی خود را از دست خواهیم داد.
لطفاً جهت کسب اطلاعات بیشتر در زمینه مشاوره تحصیلی دبیرستان به این سایت مراجعه نمایید
اگر ما خود را وقف یک حرفه خاص کنیم، سایر جنبه های شخصیت ما نادیده گرفته می شود... اگر انتخاب را به تأخیر بیندازیم، به نظر می رسد که همه گزینه ها، حداقل به عنوان احتمال، زنده می مانند. ما باید با پذیرش این موضوع که عدم انتخاب به خودی خود یک انتخاب است و هر انتخابی لزوماً به معنای از دست دادن چیزی مهم است، تعلل خود را فرو بنشانیم.
به عبارت دیگر، لذت مخالف کار نیست؛ این یک عنصر کلیدی کار موفق است. ما باید به جلو بیاموزیم که خودمان این اجازه را به خود بدهیم و بفهمیم که زمانی در کودکی افراد بزرگی که به ما اعتماد می کردند چقدر به ما اعتماد می کردند. ما باید برای فقدان عاملیتی که در گذشته به ارث رسیده بودیم سوگواری کنیم - و برای جبران این آسیب پذیری در حال حاضر گام های فعالی برداریم. به بینش و بلوغ بسیار زیادی نیاز است تا به خاطر بسپاریم که وقتی تخیلی ترین و واقعی ترین جنبه های طبیعت خود را در کار خود بیاوریم، به بهترین وجه به دیگران خدمت خواهیم کرد – و می توانیم بیشترین سهم خود را در جامعه داشته باشیم.
ذهن به این دیدگاه می رسد که با اتخاذ یک مسیر عمل خاص، با «انجام کاری در حال حاضر»، خود را از شر چیزی که مانند یک عذاب اساسی یا کلاستروفوبیا است خلاص خواهیم کرد. ما باید توجه داشته باشیم که تا چه اندازه نه با یک کنجکاوی آرام در مورد دنیای حرفه ای دیگر، بلکه با تمایل به توقف رنج و بی قراری درونی انگیزه داریم. در جلسات کاردرمانی، «چرا حالا؟» یکی از قویترین سؤالاتی است که تا کنون مطرح شده است – و ما باید ذهن خود را برای پاسخهای متنوع و متعدد باز نگه داریم. ممکن است ما در نوعی بحران باشیم، اما - با عجیبی زیبا - شاید دقیقاً آن نوع بحران شغلی نباشد که در ابتدا تصور می کردیم.
ما باید از این واقعیت شهامت بگیریم که بسیاری از خانواده ها برای مدت کوتاهی از انتخاب شغلی کودکان ناراحت هستند. اما تقریباً هیچ خانواده ای هرگز به خاطر شغلی که فرزندان خود انجام می دهند، از عشق ورزیدن به آنها دست بر نمی دارند. در بدترین حالت، شما با فاصله کوتاهی از یخبندان مواجه خواهید شد، نه تکفیرهایی که ممکن است ترس از دوران کودکی شما ایجاد شود. در میان هیجان تغییر، ما تمایل داریم گذشته ناراحت کننده را فراموش کنیم و به جای آن روی شغل بعدی تمرکز کنیم - و همه چیزهایی که می تواند برای ما به ارمغان بیاورد. اما، در این فرآیند، ما در خطر از دست دادن اطلاعات ارزشمند هستیم - و به اندازه کافی شواهد ناخوشایند ارائه شده توسط تجربیات اخیر خود را بررسی نکنیم. ما باید زمانی را برای اندیشیدن به شکست ها یا بن بست های خود اختصاص دهیم.
این طرز تفکر وظیفهآمیز اعتبار بالایی دارد، زیرا در دنیای رقابتی و به طرز نگرانکنندهای گرانقیمت مانند جادهای به سوی ایمنی به نظر میرسد. اما، در واقع، موفقیت در اقتصاد مدرن عموماً فقط نصیب کسانی میشود که میتوانند فداکاری و تخیل خارقالعادهای را برای کار خود به ارمغان بیاورند – و این تنها زمانی ممکن است که فرد تا حد زیادی سرگرم باشد. کاری که صرفاً از روی وظیفه ایجاد شده است، در کنار کارهایی که از روی عشق انجام می شود، سست و کم است.
زیرا آنها هر کاری را که از آنها انتظار می رود انجام می دهند. غم و اندوه پنهان - و مشکلات آینده - پسر یا دختر خوب با نیاز درونی آنها به اطاعت بیش از حد شروع می شود. کودک خوب خوب نیست، زیرا به دلیل طبیعت عجیبی که دارد، تمایلی به چیز دیگری ندارد. این اغلب یک موضع بسیار مفید است، اما میتواند ابهام خاص خود را داشته باشد. موقعیتهایی وجود دارد که ممکن است این حس واقعی را تجربه کنیم که در کار درستی نیستیم و به این دیدگاه برسیم که ادامه کار تنها گزینه است. ممکن است قصد خود را با دوستان و همکاران خود در میان بگذاریم، ممکن است به سراغ درمان برویم، ممکن است شروع به برنامه ریزی برای یک تغییر اساسی برای بقیه عمر خود کنیم و به خاطر شجاعت و انرژی خود از اطرافیان خود تحسین کنیم.
ما از سیاست اداری غافل شدیم، متوجه شدیم که خلق و خوی ما خوشایند نیست... چیزی غم انگیز و بد باعث شد مسیر زندگی مان را تغییر دهیم. وقتی کوچک بودیم تکالیف خود را به موقع انجام می دادیم.
بسیاری از بچه های خوب به دلیل عشق به یک والدین آزار دیده افسرده خوب هستند که به وضوح نشان می دهد که نمی توانند با عوارض یا مشکلات بیشتری کنار بیایند. یا شاید آنها برای تسکین والدینی که به شدت عصبانی هستند، بسیار خوب هستند که ممکن است با هر نشانه ای از رفتار نه چندان عالی، به طرز فاجعه باری ترسناک شوند. اما این سرکوب احساسات چالشبرانگیزتر، اگرچه اطاعت دلپذیر کوتاهمدتی را ایجاد میکند، اما مقدار زیادی مشکل را در زندگی بعدی ذخیره میکند.
قبل از اینکه حق داشته باشیم از برنامه های آینده خود مطمئن باشیم، باید مطمئن شویم که گذشته را به درستی تشریح کرده و سوگواری کرده ایم. تصور کنید که دیگران تمام ترس های شما را احساس می کنند. قبل از انجام هر حرکت رادیکالی، باید از خود بپرسیم که اگر در قرعه کشی ضرب المثل برنده شویم، چه کار می کنیم؟
تظاهر به خلبانی یا سرآشپز بودن، طراحی خانه یا ساختن یک آگهی سرگرم کننده به نظر می رسید. اغلب با چنین احساساتی در ذهن است که افراد در نهایت به یک درمانگر حرفه ای مراجعه می کنند. آنها نصیحت نمی خواهند، آنها فقط خواهان اجازه هستند.
این دقیقاً همان چیزی نیست که در دوران کودکی با آن بازی میکردیم مهم است، بلکه لذتهایی است که در بازیهای خاص پیدا میکردیم که باید تقطیر و بازیابی شوند - و سپس به مفاهیم بزرگسال ترجمه شوند. برای رهایی خود برای حرکت رو به جلو، باید - با شجاعت قوی - اجتناب ناپذیر بودن درد در حول انتخاب را بپذیریم. دشواری انتخاب می تواند به این معنی باشد که بسیاری از ما زندگی خود را صرف پرهیز از انتخاب های سخت می کنیم، که در نهایت به نوعی یک انتخاب خاص خود می شود. اما هیچ جایگزینی برای انتخاب چیزی و ایجاد صلح با مصالحه ای که هر انتخابی مستلزم آن است وجود ندارد.
با قطع 20 سال به دلیل سرطان یا حمله قلبی، خود را بترسانید. راهحل چنین تثبیتهایی در درک دقیقتر چیزی است که در زیر عنوان شغل مورد نظرمان واقعاً به آن علاقه داریم، زیرا هر چه دقیقتر و دقیقتر بفهمیم که واقعاً به چه چیزی اهمیت میدهیم، بیشتر متوجه میشویم که در واقع علایقمان. در طیف وسیع تری از مشاغل نسبت به آنچه که ما تاکنون به سرگرمی عادت کرده ایم وجود دارد. سپس بروید روی صندلی خالی بنشینید و رو به صندلی قدیمی خود قرار بگیرید و تصور کنید که با شما صحبت می کند.
ما خیلی نگران سه حرکت بعدی هستیم که ممکن است انجام دهیم (و تمام چالشهای مربوط به، مثلاً استعفا، بازگشت به تحصیل و غیره...)، ما به طور کامل بررسی نمیکنیم که اگر همه چیز کارساز باشد، واقعاً زندگیمان چگونه خواهد بود. بسیاری از بهترین سرنخها در مورد کارهایی که میتوانیم در دنیای کار انجام دهیم، در زمانی یافت میشوند که تا حد زیادی به کار فکر نمیکردیم. دوران کودکی انبار ارزشمندی از ایدههای شغلی را برای ما فراهم میکند، زیرا با برکت عاری از بسیاری از عناصری است که بعداً علایق واقعی ما را مهار یا مخدوش میکنند. در دوران کودکی، ما معمولاً به موقعیت یا پول فکر نمیکردیم - و حتی فکر نمیکردیم که آیا در کاری که انجام میدهیم خوب هستیم یا خیر.
جهت کسب اطلاعات بیشتر از سایت فرهیختگان جوان بازدید نمایید
پس از دورههایی از دروننگری انتقادی، لحظهای فرا میرسد که ما باید مسیر خود را تغییر دهیم و نکات مثبت را برجسته کنیم تا به خودمان نشان دهیم که هنوز چقدر باید ارائه دهیم. ما باید از ترس اینکه خوشحالی از این که ما هستیم، همیشه غرورآمیز، متکبرانه یا فریبنده است، نترسید. اگر بیش از حد خوشحال شدیم یا به نحوی ترسیدیم که اگر چیزی را به دست آوریم، ممکن است چیز دیگری از بین برود، باید از پیش بینی مجازات خودداری کنیم. حالا به صندلی مقابل بگویید که شنیده اید، درک می کنید و به آنها اجازه می دهید تا به خواسته هایشان عمل کنند. شاید ما به اشتباه در مورد جاه طلبی های واقعی خود قضاوت کرده ایم.
وظیفه می تواند درآمد اولیه را برای ما تضمین کند. فقط کار خالصانه و با لذت می تواند موفقیت قابل توجهی ایجاد کند. ما گاهی در تلاشی ناامیدانه برای دور نگه داشتن محدودیتهای بیرحمانه واقعیت به تعویق میافتیم.
شاید ما هرگز به اوج نخواهیم رسید، اما میانه جاذبه های قانونی خود را دارد. زندگی متواضعانه خوب به خودی خود یک دستاورد است. ما باید به همان اندازه مشکوک باشیم که دیگران از انجام کاری که میخواهیم ما را منع کنند – به همان اندازه که به نقشهایی تشویق میشویم که – در تأمل – برای ما مناسب نیست. علت اصلی سندروم فریبنده، تصویری بسیار غیرمفید از این است که دیگران واقعاً چگونه هستند. ما خود را فریبکار میدانیم، نه به این دلیل که بهطور منحصربهفردی دارای نقص هستیم، بلکه به این دلیل که نمیتوانیم تصور کنیم که دیگران باید در زیر سطحی کم و بیش صیقلی چقدر عمیقاً معیوب باشند. رویای آینده به روشی بدون اصطکاک به ما انرژی می دهد تا از موانعی که بلافاصله در مقابل خود قرار داریم نگاه کنیم - و همچنین گاهی اوقات به ما اجازه می دهد دقیقاً همان جایی که هستیم باقی بمانیم.