مقدمه ای بر روانشناسی کودک

دلبستگی به عنوان یک سیستم بیولوژیکی یا انگیزه بقای قدرتمند توصیف می شود که برای تضمین بقای نوزاد تکامل یافته است. کودکی که در معرض تهدید یا استرس قرار دارد به سمت مراقبانی حرکت می کند که احساس امنیت جسمی، عاطفی و روانی را برای فرد ایجاد می کنند. بعداً مری آینزورث پروتکل وضعیت عجیب و غریب و مفهوم پایگاه امن را توسعه داد. این ابزار برای کمک به درک و نظارت بر دلبستگی، مانند آزمون وضعیت عجیب و غریب و مصاحبه دلبستگی بزرگسالان، کمک می کند.

روانشناسی رشد، مطالعه علمی چگونگی و چرایی تغییر انسان ها در طول زندگی است. این رشته که در ابتدا به نوزادان و کودکان مربوط می شد، گسترش یافته و شامل دوران نوجوانی، رشد بزرگسالان، پیری و کل طول عمر می شود. هدف روانشناسان رشد توضیح دادن چگونگی تغییر تفکر، احساس و رفتار در طول زندگی است. این رشته تغییرات را در سه بعد عمده بررسی می کند که عبارتند از رشد فیزیکی، رشد شناختی و رشد عاطفی اجتماعی. در این سه بعد طیف وسیعی از موضوعات از جمله مهارت‌های حرکتی، کارکردهای اجرایی، درک اخلاقی، اکتساب زبان، تغییرات اجتماعی، شخصیت، رشد عاطفی، خودپنداره و شکل‌گیری هویت وجود دارد. روانشناسی رشد تأثیرات طبیعت و پرورش را بر روند رشد انسان و همچنین فرآیندهای تغییر در بافت در طول زمان بررسی می کند.


جهت کسب اطلاعات بیشتر از سایت اردیبهشت بازدید نمایید
از هم پاشیدگی ذهنی نیز ممکن است رخ دهد که منجر به زوال عقل یا بیماری هایی مانند بیماری آلزایمر شود. میانگین سن شروع زوال عقل در مردان 78.8 و برای زنان 81.9 سال است. به طور کلی اعتقاد بر این است که هوش متبلور تا سن بالا افزایش می یابد، در حالی که هوش سیال با افزایش سن کاهش می یابد. افزایش یا کاهش هوش طبیعی با افزایش سن بستگی به اندازه گیری و مطالعه دارد. مطالعات طولی نشان می دهد که سرعت ادراکی، استدلال استقرایی و جهت گیری فضایی کاهش می یابد.

یک دیدگاه تجربه گرایانه استدلال می کند که این فرآیندها در تعامل با محیط به دست می آیند. امروزه روانشناسان رشد به ندرت در مورد بیشتر جنبه های رشد چنین مواضع قطبی می گیرند. بلکه آنها، در میان بسیاری از چیزهای دیگر، رابطه بین تأثیرات ذاتی و محیطی را بررسی می کنند. یکی از راه هایی که این رابطه در سال های اخیر مورد بررسی قرار گرفته است، از طریق حوزه نوظهور روانشناسی رشد تکاملی است. تئوری دلبستگی که در ابتدا توسط جان بولبی توسعه یافت، بر اهمیت روابط باز، صمیمی و معنادار عاطفی تمرکز دارد.

در مقایسه با کودکان MA، تفاوت بیشتری بین رفتارهای رشدی نرمال به طور کلی وجود دارد. DD ها می توانند باعث MA پایین تر شوند، بنابراین مقایسه DD ها با TD ها ممکن است دقیق نباشد. جفت کردن DD ها به طور خاص با کودکان TD در MA مشابه می تواند دقیق تر باشد. سطوحی از تفاوت های رفتاری وجود دارد که در سنین خاص طبیعی تلقی می شود. وقتی به بچه‌های DD و MA نگاه می‌کنیم، می‌خواهیم ببینیم که آیا آنهایی که DD دارند رفتارهای بیشتری دارند که برای گروه MA آنها عادی نیست. تأخیر رشد نسبت به همتایان TD خود باعث ایجاد اختلالات یا مشکلات دیگری می شود.

تاریخ و توسعه

همه روانشناسان، به هر حال، موافق نیستند که پیشرفت می تواند یک فرآیند مداوم باشد. آنها می پذیرند که پیشرفت شامل مراحل غیرقابل انکار و تقسیم شده با انواع رفتارهای متفاوت در هر سازمان است. این پیشنهاد می‌کند که توسعه ظرفیت‌های معین در هر ترتیب، مانند احساسات خاص یا روش‌های در نظر گرفتن، شروع و نقطه پایان مشخصی داشته باشد. به هر حال، هیچ زمان درستی وجود ندارد که در آن یک ظرفیت به طور ناگهانی نشان داده یا ناپدید شود. اگرچه برخی از انواع در نظر گرفتن، احساس کردن یا ادامه دادن به طور ناگهانی به نظر می رسد، این احتمال وجود دارد که برای مدتی به تدریج در حال توسعه باشد.

ژان پیاژه، نظریه پرداز سوئیسی، معتقد است که کودکان با ساختن فعال دانش از طریق تجربه عملی، یاد می گیرند. او پیشنهاد کرد که نقش بزرگسالان در کمک به یادگیری کودک، فراهم کردن مواد مناسبی است که کودک بتواند با آنها تعامل داشته باشد و از آنها برای ساختن استفاده کند. او از پرسشگری سقراطی استفاده کرد تا کودکان را وادار کند تا در مورد کاری که انجام می‌دهند فکر کنند، و سعی می‌کرد آنها را وادار کند که در توضیحاتشان تناقضاتی ببینند. کاری که ما برای شاهدان کودک انجام داده‌ایم، با شاهدان مسن‌تر نیز کار می‌کند.

دوره های بحرانی توسعه

رشد خودمختار کودک مهار می شود و آنها را برای مقابله با جهان در آینده آمادگی کمتری می گذارد. کودکان نوپا همچنین شروع به شناسایی خود در نقش های جنسیتی می کنند و بر اساس تصورشان از آنچه یک زن یا مرد باید انجام دهد عمل می کنند. در مراحل اولیه، رشد از حرکات ناشی از رفلکس های ابتدایی ناشی می شود.

روانشناسی و رشد کودک

با ظهور علوم اعصاب شناختی، جنین شناسی و علوم اعصاب رشد پیش از تولد مورد توجه تحقیقات روانشناسی رشد قرار گرفته است. برخی از رفلکس های اولیه نیز قبل از تولد ایجاد می شوند و هنوز در نوزادان وجود دارند. یک فرضیه این است که این رفلکس ها باقی مانده و در زندگی اولیه انسان کاربرد محدودی دارند. نظریه رشد شناختی پیاژه پیشنهاد می کند که برخی از رفلکس های اولیه بلوک های سازنده رشد حسی-حرکتی نوزاد هستند. به عنوان مثال، رفلکس تونیک گردن ممکن است با آوردن اشیا به میدان دید نوزاد به رشد کمک کند. مدل‌های سیستم‌های پویا نشان می‌دهند که چگونه بسیاری از ویژگی‌های مختلف یک سیستم پیچیده ممکن است برای ایجاد رفتارها و توانایی‌های نوظهور با هم تعامل داشته باشند.

در سالهای اولیه، کودکان "کاملاً به مراقبت دیگران وابسته هستند". بنابراین، آنها یک "رابطه اجتماعی" با مراقبین خود و بعداً با اعضای خانواده ایجاد می کنند. در طول سال های پیش دبستانی (3-5)، آنها "افق های اجتماعی خود را بزرگ می کنند" تا افراد خارج از خانواده را نیز در بر گیرند. از نظر اجتماعی، دوره کودکی نوپا معمولاً "دو نفر وحشتناک" نامیده می شود. کودکان نوپا اغلب از توانایی‌های زبانی جدید خود برای بیان خواسته‌های خود استفاده می‌کنند، اما اغلب به دلیل اینکه مهارت‌های زبانی‌شان تازه شروع شده است، توسط والدین اشتباه می‌شوند. فردی که در این مرحله استقلال خود را آزمایش می کند، دلیل دیگری پشت برچسب بدنام استیج است.

ما آنها را از نظر پرونده های فردی حمایت می کنیم، بنابراین افراد جوانی که مدرسه در برآوردن نیازهای فردی آنها با مشکل مواجه هستند، همه آنها نیازهای آموزشی ویژه یا نیازهای آموزشی ویژه دارند.
لطفاً جهت دسترسی به لیست برترین مرکز مشاوره کلیک کنید
من یک مثال عینی از یک فرد جوان برای شما می‌آورم که تا همین اواخر در پرونده من بوده است. این یک فرد جوان در یک مدرسه معمولی است که تشخیص سندرم ویلیامز دارد.

به این ترتیب، روانشناسان رشد علاقه مند به تغییراتی هستند که در طول عمر اتفاق می افتد، اما بسیاری از کارهای آنها بر تغییرات در دوران کودکی متمرکز است زیرا این دوره رشد شدید است. دیگران در مورد نحوه حمایت از کودکان در مدرسه یا نحوه کمک به کودکان دارای تاخیر رشد آموزش دیده اند. هر یک از این نقش‌ها مستلزم طیف وسیعی از مهارت‌ها است که روانشناسان رشد طی سال‌ها آموزش یاد می‌گیرند.

هدف مطالعه تأثیرات متعددی است که ترکیب و تعامل دارند تا به بچه‌ها کمک کنند تا آن‌طور که هستند شوند و از آن اطلاعات برای بهبود والدین، آموزش، مراقبت از کودک، روان‌درمانی و سایر زمینه‌های متمرکز بر سودمندی کودکان استفاده شود. فرهنگی که کودک در آن زندگی می‌کند مجموعه‌ای از ارزش‌ها، آداب و رسوم، مفروضات مشترک و روش‌های زندگی را در بر می‌گیرد که بر رشد در طول عمر تأثیر می‌گذارد. فرهنگ ممکن است در نحوه ارتباط کودکان با والدین، نوع آموزشی که دریافت می‌کنند و نوع مراقبت از کودک نقش داشته باشد. این والدین معمولاً درگیر زندگی فرزندشان نیستند، ساختاری در سبک های فرزندپروری خود ندارند و حمایت نمی کنند. به گفته کیمبرلی کوپکو، سبک‌های فرزندپروری مبتنی بر دو جنبه از رفتار والدین است: کنترل و صمیمیت.

در مرحله مقعدی، کودک از مقعد مدفوع می کند و اغلب مجذوب اجابت مزاج خود می شود. این دوره رشد اغلب در زمانی اتفاق می افتد که کودک در حال آموزش توالت است. من فکر می‌کنم این واقعاً به یکی از منابع ما مربوط می‌شود که برای کودکانی با نیازهای متعدد یا بسیار پیچیده است، و والدین و تمرین‌کنندگان پیدا کردن مطالبی که پیشرفت را در مراحل بسیار کوچک دنبال می‌کند بسیار دشوار است. بنابراین این کودکان ممکن است رشد بسیار کندی داشته باشند، اما برای خانواده و افرادی که با آنها کار می کنند، این گام های کوچک واقعاً بسیار مهم است. بنابراین، ما واقعاً هم بر والدین و هم بر روی تمرین‌کنندگان تمرکز می‌کنیم تا آنها را روی کارهایی که فرزندشان می‌تواند انجام دهد متمرکز کنیم، اما در نهایت باید به دلیل تشویق و حمایت از رشد کودک به او کمک کنیم.

اگرچه رشد فیزیکی یک فرآیند بسیار منظم است، اما همه کودکان در زمان جهش رشد خود تفاوت های زیادی دارند. مطالعاتی در حال انجام است تا تجزیه و تحلیل کند که تفاوت در این زمان‌بندی‌ها چگونه بر سایر متغیرهای روان‌شناسی رشد مانند سرعت پردازش اطلاعات مرتبط است. اندازه‌گیری‌های سنتی بلوغ فیزیکی با استفاده از اشعه ایکس امروزه در مقایسه با اندازه‌گیری‌های ساده اعضای بدن مانند قد، وزن، دور سر و بازو کمتر عمل می‌کنند. و ما با راهنمایی دانکن یک برنامه اقدام در مورد چگونگی اجرای عدالت ترمیمی ایجاد کردیم تا یکی جاسازی شود، اما دو مورد، مهمتر از آن، کارساز باشد. من فکر می‌کنم چگونه می‌توانید این را کمیت کنید، یعنی ما در پایان فوریه امسال آفستد شدیم و در کل عملکرد خوبی داشتیم و به رفتار خوب فرزندانمان و درک آنها از عدالت ترمیمی توجه شد و این واقعاً برای آنها توانمند بود.

یک روایت بومی‌گرایانه از توسعه استدلال می‌کند که فرآیندهای مورد بحث ذاتی هستند، یعنی توسط ژن‌های موجود زنده مشخص می‌شوند. چه چیزی باعث می شود یک فرد همان چیزی باشد که هستند؟ محیط آنهاست یا ژنتیکشان؟ این بحث طبیعت در مقابل پرورش است. دلبستگی در اوایل کودکی ایجاد می شود و دلبستگی تا بزرگسالی ادامه می یابد. هنگامی که درگیر روابط صمیمانه می‌شوند، روشی که بزرگسالان می‌توانند مسائل مربوط به رابطه را مدیریت کنند به سبک‌های دلبستگی آنها بستگی دارد که در دوران کودکی آنها شکل گرفته است. مثالی از تداوم دلبستگی ایمن در بزرگسالی زمانی است که فرد احساس اعتماد به نفس داشته باشد و بتواند نیازهای خود را برآورده کند. داشتن یک دلبستگی ایمن به بزرگسالان اجازه می دهد تا یک رابطه اعتماد سالم داشته باشند.

در این مرحله، گذار نوزاد به دوران نوپا از طریق خودآگاهی، رشد بلوغ در استفاده از زبان و حضور حافظه و تخیل برجسته می شود. اکثر توسعه گران طول عمر تشخیص می دهند که موقعیت های افراطی عاقلانه نیستند. بنابراین، کلید درک جامع توسعه در هر مرحله ای مستلزم تعامل عوامل مختلف و نه تنها یک عامل است. "از نظر بسیاری، مفهوم اندازه گیری مداوم و قابل اندازه گیری جوهر علم به نظر می رسد." در مرحله اول، که نوعی مرحله مطالعه است، فرزندان ما فیلمی از یک جنایت صحنه‌سازی شده را می‌بینند و سپس یک مرحله تاخیر وجود دارد.

و با استفاده از منابع ما، مجلات رشد، می توانید به نوعی به آن حوزه ها به طور جداگانه نگاه کنید تا دریابید که نقاط قوت و ضعف کودک چیست، اما همچنین به طور کلی آنها را نیز بررسی می کنید. روانشناسان رشد علاوه بر ارائه راهبردهای جایگزین برای کمک به حل مسائل در مدرسه، می توانند از خانواده های کودکان با نیازهای آموزشی و ناتوانی های ویژه حمایت کنند. سیلوانا منگونی یک پژوهشگر در گروه مطالعات کودک و نوجوان در دانشکده آموزش و مطالعات زبان در دانشگاه آزاد است. او روی پروژه‌ای به نام «حمایت اولیه» کار می‌کند، که تحقیقات روان‌شناسی را جمع‌آوری می‌کند و مشخص می‌کند که کودکان با نیازهای مختلف چه زمانی به نقاط عطف رشدی خاص می‌رسند. سپس این مسیر به والدین و تمرین‌کنندگان به‌گونه‌ای ارائه می‌شود که به آن‌ها کمک می‌کند از پیشرفت‌هایی که کودکان در حال انجام هستند، قدردانی کرده و جشن بگیرند.

به نوبه خود، این باعث می شود که کارکنان بتوانند بسیار بیشتر بر یادگیری تمرکز کنند و رفتار باعث اختلال در یادگیری نمی شود، اختلال در سطح پایین بسیار بسیار کم است. و من قویاً معتقدم که بسیاری از اینها در نتیجه توانمندسازی کودکان برای مشارکت در راه حل است. ما باید درک کنیم که توسعه چگونه به نظر می رسد، و چگونه اتفاق می افتد و عواملی که ممکن است آن را تشویق کنند، اما همچنین عواملی که ممکن است آن را محدود کنند.